دیابت یکی از بیماری های شایع می باشد و میزان ابتلای آن به شدت رو به افزایش است (کسی و همکاران[1] 2009). دیابت قندی بیماری است که در آن فقدان ترشح انسولین ویا کاهش حساسیت سلولهای بدن به انسولین باعث افزایش قند خون اختلال در متابولیسم پروتئین ها و چربی ها می شود (1مقاله لیپید ). در سال 2000 تعداد مبتلایان به دیابت در سراسر جهان در حدود 147 میلیون نفر تخمین زده شد و پیش بینی می شود که این تعداد تا سال 2025 به 334 میلیون نفر برسد (کسی و همکاران 2009). در این بیماری به علت فقدان نسبی یا مطلق انسولین در متابولیسم کربوهیدرات ها، پروتئین ها و لیپیدها اختلال ایجاد می گردد. از مهم ترین عوارض مربوط به دیابت، می توان به ناهنجاری های متابولیکی در چشم، کلیه، اعصاب، عروق خونی و قلب اشاره نمود. بیماران دارای دیابت نوع 1 در حین فعالیت ورزشی و بلافاصله بعد از فعالیت ورزشی مستعد کاهش گلوکز ناشتا هستند. فعالیت ورزشی می تواند منجر به نوسان شدید میزان گلوکز پلاسما گردد که برای مدیریت این بیماری قابل استفاده است. با این وجود، بیماران دیابتی نوع 1 غیر حاد، مجبور به محدود کردن فعالیت ورزشی و کنترل منظم سطوح گلوکز ناشتا خود نیستند. بسیاری از ورزشکارانی که دارای بیماری دیابت نوع 1 هستند با موفقیت به شرکت در تمرین و مسابقات ورزشی می پردازند. کنترل سطوح گلوکز خون در یک فرد دیابتی نوع 1 مشغول به فعالیت ورزشی، مهم می باشد به طوریکه برنامه غذایی و دوزهای انسولین را می توان بر اساس آن تنظیم نمود. با این وجود فعالیت ورزشی، گلوکز در دسترس را افزایش می دهد و احتیاجات انسولین را در دوره های ورزشی کاهش می دهد (هوبینگر و همکاران[2] 1985). کاسی و نیکولاس[3] (2009) در مقاله مروری خود بیان نمودند که تمرین مقاومتی فزاینده در مقایسه با عدم فعالیت ورزشی منجر به کاهش معنی دار در میزان HbA1c می گردد. در حالی که در هنگام مقایسه با فعالیت ورزشی هوازی، تفاوت معنی داری در میزان HbA1c وجود دیده نمی شود. تمرین مقاومتی فزاینده در مقایسه با عدم فعالیت ورزشی منجر به بهبود شایانی در قدرت عضلانی می گردد؛ همچنین تغییرات معنی داری در ترکیب بدنی رخ نمی دهد. تمرین استقامتی قدرت را افزایش می دهد و منجر به کاهش معنی داری در HbA1c می گردد که احتمالا از لحاظ بالینی برای بیماران دیابتی با اهمیت و قابل توجه می باشد.
1-2 بیان مسئله
تمرین استقامتی یک گزینه مناسب جهت مدیریت گلوکز ناشتا در افراد دیابتی می باشد (کسی و همکاران 2009). جهت درمان و یا کنترل این بیماری روش های درمانی مختلفی مانند استفاده از داروهای طبیعی و یا اصلاح شیوه زندگی به بیماران توصیه می شود (گلوریا و همکاران[4] 2003). تعدادی از گیاهان به عنوان مداخله گرهای کاهش دهنده قند و چربی خون مبتلایان به دیابت مورد بررسی قرار گرفته اند. برای مثال، عصاره سیب زمینی هندی[5]، گل ختمی چینی[6]، صبر زرد [7]، شوید[8] و دارچین[9] موجب کاهش میزان کلسترول تام و تری گلیسیرید سرم و همچنین بهبود حساسیت انسولینی موش های صحرایی نر دیابتی می شوند (گلوریا و همکاران 2003). یکی از اثر گذارترین گیاهان دارویی که برای کنترل قند خون مورد استفاده قرار می گیرد دارچین است. دارچین با نام علمی سیناموموم زیلانیکوم[10] از خانواده برگ بو می باشد (امامی 1381). قسمت مورد استفاده دارچین، پوست ساقه این گیاه می باشد که به رنگ قهوه ای است و اسانس حاصل از تقطیر پوست و یا برگ های آن است که توسط بخار تولید می شود (امامی 1381 و زرگری 1370). دارچین در طب سنتی به عنوان نیرو دهنده، مسکن، ضد اسپاسم، ضد التهاب و کاهش دهنده درد قاعدگی استفاده می شود (میرحیدر 1375). دارچین دارای آمیدون، موسیلاژ، تانن،مواد رنگی، اکسالات کلسیم، قند، سینامومین، اسانس و زرین است. اثر فیزیولوژیکی آن مربوط به اسانس و تانن است (زرگری 1370). جزء اصلی اسانس دارچین سینامالدئید است و اسانس حاصل از پوست آن حاوی 55-57 درصد سینامالدئید و 5-18 درصد اوژنول می باشد و گزارش شده است که اثر ضد اسپاسمی دارچین مربوط به سینامالدئید می باشد. همچنین اوژنول نیز می تواند از بیوسنتز پروستا گلندین جلوگیری کند و بر التهاب مؤثر باشد. تحقیقات داروشناسی و سم شناسی خطر بخصوصی را برای مصرف دارچین در انسان ها نشان نمی دهند (کلر و همکاران[11] 1992). مطالعات نشان داده اند که بیش از 50 ترکیب مختلف در دارچین وجود دارند که بیش از همه پلیمری به نام متیل هیدروکسی چاکلون (MHCP) در متابولیسم گلوکز نقش دارد (کارالی و همکاران[12] 2001). این ماده یک نوع پلی فنل محلول در آب یا فلاوونوئید است که باعث افزایش اکسیداسیون گلوکز می شود (فان ورت و سگلمان[13] 1971). MHCP موجود در دارچین همراه با انسولین سبب افزایش ورود گلوکز به داخل سلول می شود و با افزایش پاسخ به انسولین مصرف گلوکز توسط سلول را تا 20 برابر افزایش می دهد (لیمرز و مولر[14] 1997، کولاس و ژانگ[15] 1995). نتایج متناقضی در رابطه با تغییرات گلوکز خون بر اثر مصرف دارچین بدست آمده است. غیبی و همکاران در سال 1384، اثر دارچین را بر میزان گلوکز خون در حضور و عدم حضور انسولین در موش های دیابتی بررسی کردند و نتایج مطالعه آنها نشان داد که در افراد دیابتی دارای گلوکز خون بالا که به انسولین نیاز دارند، ماده MHCP موجود در دارچین ممکن است عملکرد انسولین را تقویت کند. در مقابل تانگ و همکاران[16] 2008، اثر دارچین و زردچوبه را بر دفع اگزالات ادراری، لیپیدهای پلاسما و گلوکز خون در افراد سالم بررسی کردند. نتایج این مطالعه حاکی از آن بود که هیچ تغییر معنا داری در گلوکز خون ناشتا و نیم رخ چربی ها بر اثر استفاده چهار هفته ای از مکمل دارچین، حاصل نشد. از طرفی فعالیت بدنی منظم بخش مهمی از برنامه های کاهش وزن است، که مانند کنترل رژیم غذایی، مصرف دارو یا تزریق به موقع انسولین می تواند موجب جذب قند بیشتری توسط عضلات فعال شود. در زمینه تاثیر انواع روش های تمرینی (هوازی، مقاومتی، ترکیبی و انعطاف پذیری) بر نشان گرهای[17] دیابت و عوامل موثر بر آن، بررسی هایی متعددی صورت گرفته است (کسی و همکاران 2009، کارمن و همکاران[18] 2002، دیوید و همکاران 2002، دیوید و همکاران 2006دیلورتو و همکاران 2003). برای مثال، تانتون[20] و همکاران گزارش کردند فعالیت بدنی سبب کاهش غلظت تری گلیسرید سرم و بهبود حساسیت به انسولین می شود (تانتون و همکاران 1997). ایزومی و همکاران[21] نشان دادند تمرین مقاومتی ایزومتریک موجب افزایش 30% در محتوی [22]GLUT4 گردیده و از این طریق مقاومت انسولینی را بهبود می بخشد (ایزومی و همکاران 1999). رینولدز و همکاران[23] گزارش نمودند تمرینات مقاومتی حساسیت انسولینی را بهبود می بخشد (رینولدز و همکاران 2007). دیوید و همکاران[24] گزارش دادند، تمرین مقاومتی با شدت بالا شاخص های گلایسمیک را بهبود می بخشد (دیوید و همکاران 2002). همچنین آندرو و همکاران[25] در پژوهشی که اثر تمرینات دایره ای در ترکیب با تمرین هوازی و تمرین مقاومتی را بر شاخص های کنترل گلایسمیک، آمادگی قلبی تنفسی، قدرت عضلانی و ترکیب بدنی بررسی کردند، گزارش نمودند که هموگلوبین گلیکوزیله (HbAIC) و گلوکز ناشتا متعاقب این تمرینات کاهش می یابد (آندرو و همکاران 2002). جاسون و همکاران[26] (2008) نشان دادند یک هفته فعالیت ورزشی هوازی منجر به بهبود شاخص های گلایسمیک بیماران دیابتی نوع 2 می گردد (جاسون و همکاران 2008)؛ سونمین و همکارن[27] (2007) نشان دادند فعالیت ورزشی هموستاز گلوکز ار در موش های دیابتی بهبود می بخشد (سونمین و همکاران 2007)؛ شوندی و همکاران (1389) گزارش نمودند تمرینات مقاومتی منجر به بهبود شاخص های قندی و نیم رخ چربی زنان مبتلا به دیابت نوع 2 می گردد (شوندی و همکاران 1389). همچنین صفرزاده (1391) در بررسی خود به تاثیر مثبت 4 هفته تمرین مقاومتی بر غلظت واسپین، IL-6، CRP و TNF-α در سرم موش های صحرایی اشاره نمود (صفرزاده و همکاران 1391). یاوری (1390) در مطالعه تاثیر تمرینات هوازی، مقاومتی و ترکیبی بر کنترل قند خون و ریسک فاکتورهای قلبی- عروقی (یاوری و همکاران 1390)، خورشیدی (1390) در بررسی اثر یک دوره تمرین هوازی بر سطوح آلکالین فسفاتاز و استئوکلسین سرم در بیماران دیابتی نوع 2 (خورشیدی و همکاران 1390)، رشیدلمیر (1389) در بررسی تاثیر هشت هفته تمرین هوازی بر مقادیر ادیپوکاین های پلاسمایی مردان میان سال (رشیدلمیر و همکاران 1389)، سوری (1390) در مطالعه تاثیر تمرین تناوبی هوازی بر RBP4 سرم و شاخص مقاومت به انسولین در بیماران دیابتی نوع 2 (سوری و همکاران 1390) و تادیبی (1391) در بررسی اثر هشت هفته تمرین هوازی و مداخله دارویی بر کیفیت زندگی زنان مبتلا به دیابت نوع 2گزارش نمودند که فعالیت ورزشی منجر به بهبود شاخص های گلایسمیک و نیمرخ چربی (تادیبی و همکاران 1390)می گردد. با توجه به نبود اطلاعات در مورد اثر هم زمان مصرف عصاره دارچین و فعالیت بدنی استقامتی بر شاخص های قندی در افراد مبتلا به دیابت، این مطالعه به دنبال پاسخ به این سوال است که آیا تمرین استقامتی همراه با عصاره دارچین اثر معنی داری
بر شاخص های قندی موش های صحرایی نر دیابتی دارد ؟
2-3 ضرورت تحقیق
استفاده درمانی از فعالیت بدنی برای درمان دیابت به 600 سال قبل از میلاد مسیح توسط پزشک هندی به نام سوسورتا[28] بر می گردد. در قرون بعد، درمان دیابت با ورزش یا استراحت کامل به صورت جای گزین انجام می گرفته است. البته امروزه پژوهش گران پی برده اند که استراحت کامل برای درمان دیابت ،مضر است (کانستانس و همکاران[29] 2007). استفاده از ورزش توسط پزشکان به طور گسترده از قرن 18 میلادی آغاز شد و در سال های آغازین قرن 19 میلادی، پژوهش گران دلایل قطعی برای اثبات فواید ورزش در بازتوانی بیماران دیابتی ارائه نمودند (کانستانس و همکاران 2007). در سال 1919میلادی (بعد از آنکه سنجش میزان گلوکز خون متداول شد) محققین ثابت کردند که یک جلسه ورزش کوتاه مدت باعث کاهش میزان گلوکز خون می شود (کانستانس و همکاران 2007) و جوسلین ورزش را به همراه کنترل رژیم و تجویز انسولین به عنوان سه جزء درمانی مؤثر در دیابت در دهه 1920 میلادی معرفی نمود (دیلورتو و همکاران[31] 2003). کمی بعد در سال 1926، لاورنس در مجله طبی بریتانیا گزارش کرد که ورزش، اثر انسولین در کاهش گلوکز خون را تشدید کرده و در نتیجه نیاز بیماران دیابتی نوع 1 را به انسولین کاهش می دهد. بر پایه مطالعات وی بود که پزشکان، ورزش را به عنوان یک اصل در درمان دیابت به کار بردند (دیلورتو و همکاران 2003). ورزش در بیماران دیابتی موجب افزایش اعتماد به نفس، احساس بهتر و انرژی بیشتری می شود. به علاوه ورزش کردن عملکرد فکری، خواب و کاهش وزن را بهبود می بخشد و امید به زندگی را افزایش می دهد. در ضمن داشتن یک برنامه ورزشی منظم نشان دهنده نظم و ترتیب و خویشتن داری خوب بیمار است. این موضوع برای فردی که یک برنامه فشرده کنترل دیابت را پیش رو دارد بسیار مفید و با اهمیت است. ورزش منظم، گام بزرگی در بر طرف کردن اضطراب و افسردگی است. از این رو اصلاح شیوه زندگی و فعالیت جسمانی به افراد مبتلا به دیابت توصیه می شود. اثرات سودمند فعالیت بدنی بر بهبود بیماری دیابت و شاخص های گلایسمیک ناشی از آن شناخته شده است، اما اکثر این مطالعات اثرات ورزش را در بیش از چند هفته مورد بررسی قرار داده اند و همچنین این که از دارچین به عنوان عامل موثر بر شاخص های قندی و چربی خون در مطالعات مختلفی یاد شده و اطلاعات کاملی در مورد اثر هم زمان یک دوره فعالیت بدنی و مصرف عصاره دارچین بر بیماری دیابت در دسترس نمی باشد، نیاز به بررسی اثر هم زمان دو عامل عصاره دارچین (به عنوان یک مکمل خوراکی) و فعالیت بدنی به عنوان عوامل موثر بر شاخص های قندی وجود دارد. لذا با توجه به این که نتایج این تحقیق می تواند به بیماران دیابتی دیدگاه روشنی در خصوص اثر دارچین و تمرین مقاومتی بر شاخص های قندی ارایه نماید، ضرورت و اهمیت این مطلب بیش از پیش نمایان می شود. در صورت موثر بودن مصرف خوراکی عصاره دارچین بر شاخص های قندی می توان از این ماده به عنوان یک مکمل طبیعی سودمند جهت بهبود بیماری دیابت در افراد دیابتی بهره جست.
1-4 اهداف تحقیق
1-4-1 هدف کلی
هدف کلی مطالعه حاضر بررسی اثر تمرین استقامتی همراه با مصرف عصاره دارچین بر شاخص های قندی موش های صحرایی نر مبتلا به دیابت می باشد.
1-4-2 اهداف ویژه
- توصیف و بررسی اثر تمرین استقامتی بر گلوکز ناشتای موش های صحرایی نر مبتلا به دیابت
- توصیف و بررسی اثر تمرین استقامتی بر انسولین موش های صحرایی نر مبتلا به دیابت
- توصیف و بررسی اثر تمرین استقامتی بر مقاومت به انسولین موش های صحرایی نر مبتلا به دیابت
- توصیف و بررسی اثر مصرف عصاره دارچین بر گلوکز ناشتای موش های صحرایی نر مبتلا به دیابت
- توصیف و بررسی اثر مصرف عصاره دارچین بر انسولین موش های صحرایی نر مبتلا به دیابت
- توصیف و بررسی اثر مصرف عصاره دارچین بر مقاومت به انسولین موش های صحرایی نر مبتلا به دیابت
- توصیف و بررسی اثر تمرین استقامتی همراه با عصاره دارچین بر گلوکز ناشتای موش های صحرایی نر مبتلا به دیابت
- توصیف و بررسی اثر تمرین استقامتی همراه با عصاره دارچین بر انسولین موش های صحرایی نر مبتلا به دیابت
- توصیف و بررسی اثر تمرین استقامتی همراه با عصاره دارچین بر مقاومت به انسولین موش های صحرایی نر مبتلا به دیابت
1-5 سوالات تحقیق
- آیا تمرین استقامتی همراه با مصرف عصاره دارچین اثر معنی داری بر میزان گلوکز ناشتای موش های صحرایی نر مبتلا به دیابت دارد؟
- آیا تمرین استقامتی همراه با مصرف عصاره دارچین اثر معنی داری بر میزان انسولین موش های صحرایی نر مبتلا به دیابت دارد؟
- آیا تمرین استقامتی همراه با مصرف عصاره دارچین اثر معنی داری بر میزان مقاومت به انسولین موش های صحرایی نر مبتلا به دیابت دارد؟
1-6 فرضیه های تحقیق
- تمرین استقامتی همراه با مصرف عصاره دارچین اثر معنی داری بر کاهش گلوکز ناشتای موش های صحرایی نر مبتلا به دیابت دارد.
- تمرین استقامتی همراه با مصرف عصاره دارچین اثر معنی داری بر کاهش انسولین موش های صحرایی نر مبتلا به دیابت دارد.
- تمرین استقامتی همراه با مصرف عصاره دارچین اثر معنی داری بر کاهش مقاومت به انسولین موش های صحرایی نر مبتلا به دیابت دارد.
[1] Casey et al.,
[2] Hubinger et al.,
[3] Casey, L, & Nicholas, F, T
[4] Gloria et al.,
[5] Yam
[6] Hibiscus Rosa Sinensis Linn
[7] Aloevera
[8] Anethum graveolens L.
[9] Sinnamon
[10] cinnamomum zeylanicum
[11] Keller et al.,
[12] Karalee et al.,
[13] Fannworth & segelman
[14] Lamers & moller
[15] kulas & zhang
[16] Tang et al.,
[17] Marker
[18] Carmen et al.,
[19] DiLoreto et al.,
[20] Taunton et al.,
[21] Izumi, T et al.,
[22] Glutamin 4
[23] Reynolds et al.,
[24] David et al.,
[25] Andrew et al.,
[26] Jason et al.,
[27] Sunmin
Susurta
[29] Constans et al.,
[30] Joslin
[31] DiLoreto et al.,
[32] Lawrence, R.D et al