:
جوامع بشری در گذر تاریخ برای پاسخگویی به نیازهایشان چند نهاد عمده اجتماعی را پدید آوردهاند که در کنار اقتصاد، سیاست، دین و خانواده، آموزش نیز به عنوان یکی از پنج نهاد اصلی جامعه به شمار می رود. کارکرد اصلی نهاد آموزش که رابطه تنگاتنگی با فرهنگ و سایر نهادهای اجتماعی دارد، ارائه دانش و مهارتهای لازم به افراد برای زیستن در جامعه و به عهده گرفتن نقشهای اجتماعی است(ربانی و ربیعی، 1390). نهاد آموزش در کشور ایران بزرگترین سازمان ها را در خود جای داده است. این نهاد یکی از نهادهای آغازین است که در هر جامعهی شناخته شده در طول تاریخ وجود داشته است و در آینده نیز وجود خواهد داشت. هرچند ساختار نهاد آموزش در سایهی پیشرفتهای تکنولوژیک، ممکن است در طول زمان تغییر کند، ولی کارکرد آن همچنان انتقال فرهنگ، دانش، مهارتها و فنون به نسل بعدی است(قلی پور و پیران نژاد، 1386).
رضایتمندی در آموزش نه تنها می تواند به تعیین سطح لذت تجربه شده از سوی دانشآموز بپردازد، بلکه اثربخشی آموزشهای ارائه شده را نیز تعیین میکند. رضایتمندی تحت عنوان ادراک ارضای لذتبخش نیازها و خواستها تعریف شده است. به اعتقاد سو (2004) رضایتمندی یک داوری است که دانشآموزان بر مبنای ارزیابی اسناد عملکرد یک مبادلهی خاص انجام می دهند(سرتیون گارن و کرایریت، 2006؛ به نقل از نادی، محمدی و سیادت، 1388). مدرسه تأثیری عمیق بر زندگی نوجوان می گذارد و موقعیتی مرکزی در تعریف احساس کلی نوجوانی از اجتماع دارد. احساس تعلق و پیوند با مدرسه، به شماری از پیامدهای مثبت آموزش و روانشناختی از قبیل خود پنداره، مهارتهای اجتماعی، انگیزش، موفقیت و پیشرفت تحصیلی مربوط است. موفقیت تحصیلی، انگیزشهای دانشآموز و اتمام دوره تحصیلی با موفقیت نیز می تواند به عنوان پیامد مثبت احساس تعلق و پیوند با مدرسه محسوب شود(پشت مشهدی، احمدآبادی، پناهی، محمدی و رفیعی، 1389).
انگیزه و رضایت باعث بر انگیخته شدن علاقه و تمایل بیشتر به جستجو و کنجکاوی، کشف ایدههای نوین و گسترش باور و اندیشه و عمل
می گردد. (حسام و ثناگو، 1391) عوامل فردی و محیطی میتواند رضایت از تحصیل و پیشرفت دانشجو [و دانشآموز] را تحت تأثیر قرار دهد. برخی از مطالعات بر این باورند که رضایت تحصیلی با انگیزه، شخصیت، پیشرفت تحصیلی و دستاوردهای حرفهای فرد در ارتباط است(ادراکی، رامبد و عبدلی، 1390).
در رابطه با انگیزش فراگیران، جهتگیری هدف پیشرفت از جمله چهارچوبهای نظری جدید است که نقش آن به عنوان یک سازه کلیدی در مطالعه انگیزش مورد تأکید قرار گرفته است. پژوهشها نشان می دهد که کیفیت انگیزش فراگیران در کلاس درس به تعریف موفقیت در آن موقعیت بستگی دارد. اهداف موفقیت به عنوان دلایل و مقاصدی که فرد برای گرایش یا درگیرشدن در تکالیف برای خود مشخص میکند، تعریف میشود(پنتریچ، 2003).
از سوی دیگر کمالگرایی به عنوان ویژگی شخصیتی، باعث می شود که دانشآموزان انتظارات بالایی از خود داشته و دائم تلاش کنند عملکرد بهتری داشته باشند و به طور مداوم از خود ارزیابی انتقادی داشته باشند(داوری، لواسانی و اژهای، 1391).
متغیر دیگری که در پژوهش حاضر مد نظر بوده و به عنوان عاملی مؤثر در پیشبینی رضایت تحصیلی مورد مطالعه قرار خواهد گرفت، شخصیت است. برخی از ویژگیهای خاص شخصیتی باعث میشوند تا افراد درموقعیتهای گوناگون زندگی رفتارهای سازگارانه و متعادل از خود نشان دهند. داشتن آگاهی و دانش لازم دربارهی شخصیت، [صرفاً] به کار عادی دانستن برخی رفتارها در مراحل گوناگون رشد شخصیت نمیآید بلکه این دانش در پیشگیری یا اقدام احتمالی در مورد بروز اختلالها و نابسامانیهای شخصیتی نیز میتواند به کمک فرد بیاید(سروقد،برزگر و بلاغی، 1390).
1-2- بیان مساله
آموزش زیربنای اصلی پیشرفتهای علمی و تکنولوژیکی در جهان امروزی محسوب میشود. تمدنی که بشر امروزی به وجود آن افتخار میکند، در حقیقت نتیجه انباشت تجربهها و انتقال آن از راه آموزش از نسلی به نسل دیگر است و کشوری که نتوانسته باشد ویژگیهای لازم یک جامعه علمی را به دست آورد، علت اصلی را باید در نظام آموزشی خویش جستجو کند و با رفع موانع و مشکلات موجود در جامعه به طور قطع، خواهد توانست به پیشرفتهای فراوان در همهی زمینه ها دست یابد(ترکمان و عابدی، 1388). جوامع دانشمحور با برخورداری از انسانهای فرهیخته و با معلومات، بیش از سایر جوامع، برنامه پذیرترند(ربانی و ربیعی، 1390). هر نظام آموزش و پرورشی در بُعد پرورشی وظیفهی هدایت رشد همه جانبهی شخصیت پرورش یابندگان خود را در جهت کسب و درک معارف بشری و هنجارهای مورد پذیرش جامعه و نیز کمک به شکوفا شدن استعدادهای آنان و در بعد آموزش، وظیفهی تسهیل یادگیری، طی تدبیری از پیش طرح ریزی شده را به عهده دارد(نادی و همکاران، 1388).
آموزش مستلزم فعالیت متقابل دو نفر(یاددهنده و یادگیرنده) است. مدرسه و کلاس درس محیط و زمینهای است که این تعامل در آنجا شکل میگیرد. در این میان محیط فیزیکی و اجتماعی و روانی کلاس در این تعامل مؤثرند. از طرف دیگر ویژگیهای فردی، محتوای دروس و عوامل مربوط به معلم همه و همه به نوعی بر آموزش و یادگیری کلاس اثر میگذارد(نادی و همکاران، 1388). دانشآموزان برای رفتارهای مربوط به تحصیل و رسیدن به پیشرفت تحصیلی، اهدافی را برای خود در نظر میگیرندکه سبک ویژهی آنها در برخورد با مسائل تحصیلی را نشان می دهد. این تفاوت در اهداف پیشرفت دانشآموزان تابع عوامل گوناگونی است، اما چگونه می توان علل و عوامل این تفاوت را تبیین نمود؟ به اعتقاد بسیاری از صاحب نظران، تفاوت در اهداف پیشرفت تنها تحت تأثیر [امور] آموزشی و تربیتی نیست؛ بلکه مبتنی بر ویژگیهای روانی، شخصیتی و تفاوتهایی است که در باور دانشآموزان نسبت به خود وجود دارد. مطابق با دیدگاههای شناختی- اجتماعی و با توجه به بعد انگیزشی در تبیین رویکردهای متفاوت دانشآموزان به امور تحصیلی، دو متغیر مرتبط با اهداف پیشرفت دانشآموزان، خودکارآمدی تحصیلی و ویژگی شخصیتی کمالگرایی در آنان میباشد(داوری و همکاران، 1391).
در سالهای اخیر پژوهشهایی هر چند اندک در مورد ارتباط رضایت تحصیلی با متغیر هایی چون پیشرفت یا افتتحصیلی، انتخاب رشته، تنیدگی تحصیلی، سبکهای مقابله، هوش هیجانی و … انجام شده که در آنها به وجود ارتباط بین این متغیر با ویژگیهای شخصیتی، تفاوتهای فردی و عوامل محیطی و روانی و … اشاراتی شده است لیکن در کمتر تحقیقی موضوع میزان اثر اهدافپیشرفت، کمالگرایی و شخصیت به عنوان متغیرهای پیشبین در مورد رضایتتحصیلی مورد بررسی قرار گرفته است. لذا سؤال اصلی پژوهش حاضر این است که آیا بین متغیرهای اهداف پیشرفت، شخصیت و کمالگرایی با رضایت تحصیلی دانشآموزان رابطه وجود دارد؟
1-3- اهمیت و ضرورت تحقیق
یکی از واقعیتهای مهم جهان هستی وجود تنوع در میان پدیدههای عالم است. نه تنها گونههای مختلف جانداران و گیاهان با هم فرق دارند، بلکه اعضای هر گونه نیز با یکدیگر متفاوتاند. انسانها نیز مشمول همین قاعدهاند. دانشآموزان از لحاظ تواناییهای ذهنی، روشهای آموختن، سبک و سرعت یادگیری، آمادگی، هوش و استعداد، شخصیت، علاقه و انگیزش نسبت به کسب دانش و انجام فعالیتهای تحصیلی با هم تفاوت دارند. بنابراین در نظر گرفتن تفاوتهای دانشآموزان در آموزش و برخورد متناسب با ویژگیهای خاص آنها از وظایف مهم معلم است. نتایج پژوهشهای انجام شده بر این حقیقت تأکید کردهاند که توجه به تفاوتهای فردی یادگیرندگان از سوی معلمان در بهبود کیفیت یادگیری و افزایش سطح پیشرفت تحصیلی آنان بسیار تأثیر گذار است(سیف، 1392).
بدیهی است که میزان رضایت انسان از فعالیتهایش، به لحاظ تأثیر در انگیزش و تلاش او در رسیدن به اهداف پیشرو از اهمیت زیادی برخوردار است. حال اگر این فعالیت مربوط به آموزش و تحصیل باشد، به جهت اهمیتی که در تربیت انسانهای فرهیخته و متخصص و رسیدن جامعه به تعالی دارد، حساسیت دو چندانی خواهد یافت. لذا ضروری خواهد بود تا در زمینه متغیرهای پیشبین رضایت تحصیلی پژوهشهای متعددی انجام شود که امید است تحقیق حاضر گامی در این راستا باشد.
1-4- اهداف تحقیق
1-4-1- هدف اصلی
تعیین نقش اهداف پیشرفت، کمال گرایی و شخصیت در پیش بینی رضایت تحصیلی دانشآموزان سال سوم و چهارم (پیش دانشگاهی) مقطع متوسطه.
1-4-2- اهداف جزئی
- تعیین رابطه ویژگیهای شخصیتی و رضایت تحصیلی دانشآموزان.
- تعیین رابطه ابعاد کمالگرایی و رضایت تحصیلی دانشآموزان.
- تعیین رابطه اهداف پیشرفت و رضایت تحصیلی دانشآموزان.
- تعیین سهم ویژگیهای شخصیتی در پیشبینی رضایت تحصیلی دانشآموزان.
- تعیین سهم ابعاد کمالگرایی در پیشبینی رضایت تحصیلی دانشآموزان.
- تعیین سهم اهداف پیشرفت در پیشبینی رضایت تحصیلی دانشآموزان.
- تعیین سهم ویژگیهای شخصیتی، اهداف پیشرفت و ابعاد کمالگرایی در پیشبینی رضایتتحصیلی دانشآموزان.
1-5- سوالات یا فرضیههای تحقیق
فرضیه اول: بین ویژگیهای شخصیتی با رضایت تحصیلی دانشآموزان رابطه وجود دارد.
فرضیه دوم: بین ابعاد كمالگرایی با رضایت تحصیلی دانشآموزان رابطه وجود دارد.
فرضیه سوم: بین اهداف پیشرفت با رضایت تحصیلی دانشآموزان رابطه وجود دارد.
فرضیه چهارم: ویژگیهای شخصیتی، رضایت تحصیلی دانشآموزان را پیش بینی میكنند.
فرضیه پنجم: ابعاد كمالگرایی، رضایت تحصیلی دانشآموزان را پیشبینی میكند.
فرضیه ششم: اهدافپیشرفت، رضایت تحصیلی دانشآموزان را پیشبینی میكند.
فرضیه هفتم: ویژگیهای شخصیتی، اهداف پیشرفت و ابعاد كمالگرایی، رضایت تحصیلی دانشآموزان را پیشبینی میكنند.