موضوع سیاست تقسیم سود همواره به عنوان یکی از بحث انگیزترین مباحث مدیریت مالی مطرح بوده است به طوری که علاقه اقتصاددانان قرن حاضر و بیش از پنج ده اخیر را به خود معطوف کرده و موضوع الگوهای نظری جامع و بررسیهای تجربی بوده است(بلو و همكاران[1]، 2009). تقسیم سود از دو جنبه مهم قابل بحث است؛ اول، تقسیم سود عاملی اثر گذار بر سرمایهگذاریهای پیش روی شرکتهاست، هر قدر سود بیشتری تقسیم گردد، منابع داخلی شرکت، به منظور اجرای پروژههای سرمایهگذاری، کمتر خواهد شد و نیاز به منابع خارج از شرکت بیشتر میشود که این عامل میتواند برقیمت سهام شرکتها در آینده تاثیر داشته باشد(فاما و همكاران[2]، 2001). از این رو مدیران (با هدف حداکثر کردن ثروت سهامداران) همواره باید بین علایق مختلف سهامداران تعادلی برقرار نمایند، تا هم فرصتهای سودآور سرمایهگذاری را از دست نداده باشند و هم سود نقدی مورد نیاز برخی از سهامداران را بپردازند؛ بنابراین تصمیمات تقسیم سود که از سوی مدیران شرکتها اتخاذ میشود بسیار حساس و با اهمیت است.(گرولون و همكاران[3]، 2002).
دوم، واحدهای انتفاعی میتوانند سود خالص سالانه خود را به مصرف پرداخت سود سهام به سهامداران برساند و یا وجوه آن را برای
مقاصد دیگر نظیر بازپرداخت بدهیها و یا تامین مالی سرمایهگذاریهای جدید مورد استفاده قرار دهند (دی آنجلو و همكاران[4]، 2006). پرداخت سود سهام به صاحبان سهام عادی یکی از راههایی است که شرکت میتواند بدان وسیله مستقیماً بر ثروت سهامداران اثر بگذارد، به این دلیل موضوع پـرداخت سود و میـزان سود تقسیمی یکی از علایق سهامداران فعـلی و سرمایـهگذاران آتی میباشـد (گرولون و همكاران، 2002). رکود بازار به شرایطی اطلاق میشود که متوسط بازده بازار در یک سال از نرخ تورم همان سال کمتر باشد، بر همین اساس رونق بازار زمانی صورت میگیرد که متوسط بازده بازار در یک سال بیشتر از نرخ تورم همان سال باشد. بنابراین توجه به سیاستهای تقسیم سود در شرایط رونق و ركود از عوامل بسیار با اهمیت تلقی میگردد. مهمترین دلیل مطالعه حاضر کمک به سرمایهگذاران، مدیران و فعالان بازار سرمایه در سوق دادن سرمایهها و منابع مالی در شرکتهایی است که بازدهی بهتری دارند تا شركتها به سمت و سوی بحرانهای مالی سوق پیدا نكنند.
در فصل اول پس از بیان مسئله و چگونگی برگزیدن موضوع پژوهش، اهمیت و ضرورت پژوهش بررسی میشود؛ سپس اهداف پژوهش، فرضیهها، متغیـرها و مدل پژوهش، روش، ابزار گردآوری و تجزیه و تحلیل اطلاعات، قلمرو و جامعه آماری پژوهـش مطرح میشود.
2-1) بیان مسئله
موضوع سیاست تقسیم سود مدتهاست که از مسائل مطرح در مدیریت مالی است و تاکنون عوامل مؤثر بر آن و آثار آن بر عملکرد شرکتها مشخص نشده است تا جایی که بلک(1976)، از آن به عنوان معمای سود سهام یاد میکند. تصمیمگیری درباره تقسیم سود یکی از مهمترین تصمیمات شرکتها است(دی آنجلو و همكاران، 2006)، و از این رو تعجب آور نیست که پژوهشهای زیادی در مورد آن صورت گرفته باشد. از زمانی که پنج سوال چه کسی، کدام، چه زمانی و در چه مواردی، و چرا شرکتها سود سهام میپردازند همراه با سوال ششم که آیا پرداخت سود تقسیمی اهمیت دارد یا خیر، در پنجاه سال قبل مطرح شد، سود تقسیم شده شرکتها کانون مباحث عمده ای بین دانشگاهیان و اشخاص درگیر در اداره شرکتها بوده است؛ از این شش پرسش به همگی توجه یکسانی نشده است. در حالی که پرسشهای کدام و در چه مواردی شرکتها سود سهام میپردازند تا حدودی مورد بررسی قرار گرفته است، این پرسش که چه کسی سود سهام میپردازد (و به چه کسانی)، و چرا شرکتها سود سهام میپردازند بیشترین توجه را به خود جلب کرده است. با این وجود، این پرسش که چه زمانی پرداخت سود سهام بیشترین اهمیت را دارد مورد توجه قرار نگرفته است(فولر و گلداشتاین[5] ، 2011).
سودسهام بازدهای است كه سهامدارانعادی برای سرمایه خود از شركت دریافت میكنند (دنیس وهمكاران[6]،2008). هر شركت كه به طور جاری سود سهام پرداخت نكند آن را دوباره در شركت سرمایهگذاری میكند تا ایجاد منفعت كند به این طریق توانایی شركت برای پرداخت سود سهام در آینده افزایش مییابد(بكر و ورگلر[7]، 2004). اصولاً سرمایه گذاران برای کسب بازده مناسب سرمایه گذاری میکنند و دریافت سود سهام یکی از راه های کسب بازده است. سیاست تقسیم سود را میتوان عامل ایجاد موازنه بین سود انباشته شرکت از یک طرف و پرداخت وجه نقد و انتشار سهام جدید از طرف دیگر تعریف کرد.(خدادادی، 1388). از طرفی در هر بازار مالی با توجه به گستردگی و عمق بازار، ابزارهای متنوعی جهت سرمایه گذاری وجود دارد. سرمایه گذاران، با عنایت به بازده و ریسك دارایی ها، سرمایه گذاری می كنند. یكی از عوامل موثر بر ریسك شرکتها وضعیت رکود یا رونق وضعیت بازار است (فولر و گلداشتاین2011).
رکود بازار به شرایطی اطلاق میشود که متوسط بازده بازار در یک سال از نرخ تورم همان سال کمتر باشد(جاگاندن و ونگ[8]، 2007)، بر همین اساس رونق بازار زمانی صورت میگیرد که متوسط بازده بازار در یک سال بیشتر از نرخ تورم همان سال باشد(بلائو و فولر[9]، 2005). شرکتهایی که در وضعیت رکود قرار میگیرند یکی دیگر از موضوعات بحث برانگیر دنیای امروز است. در این پژوهش رابطه بین معیارهای مبتنی بر سیاستهای تقسیم سود سهام در شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران که در وضعیت بحرانی یا رکود قرار گرفتهاند بررسی خواهد شد، بنابراین برای آزمون کیفیت رکود و بحران شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران از معیار جریانهای نقد آزاد / کیو توبین چانگ و همکاران (1994) استفاده خواهد شد. همچنین برای محاسبه معیار جریان نقد آزاد از تعریف جریان نقد آزاد برگرفته از پژوهش لیحان و همکاران، 1989(به نقل از فولر و گلداشتاین، 2011) پیروی خواهد شد. در نهایت در این پژوهش به دنبال پاسخ دادن به این پرسش هستیم کهآیا تقسیم سودسهام در بازار رو بهرکود در مقایسه با بازار رو بهرونق اهمیت بیشتری دارد یا خیر؟ همچنین مسائل دیگری مانند نحوه محاسبه شاخصهای بحران (رکود) نیز در این پژوهش بررسی خواهد شد.
[1]- Blau et al
[2]- Fama et al
[3]- Grullon et al
[4]- et al DeAngelo
[5]- Fuller and Goldstein
[6]- Denis et al
[7]- Baker and Wurgler
[8]- Jagannathan and Yong
[9]- Blau and Fuller