کلی
همانطور که پرندگان از تکه های کوچک چوب برای خود لانه میسازند ، انسانها نیز ازکوچکترین تعاملات و خاطره هایشان از یک”برند” یا “نام تجاری” تصویری از آن در ذهن خود میسازند.
با چرخش گردونه زمان ، شرایط جهانی وبسترزندگی انسان به گونه ای ناباورانه تحول یافته و این تحولات در بازار، ظهور قواعد جدیدی به همراه داشته است. مطالعات نشان میدهد که عوامل بسیاری بر تصمیم گیری مصرف کنندگان اثر میگذارند. امروزه کارشناسان منبع اصلی شکست سازمان ها را نداشتن شناخت کافی از مصرف کنندگان و بازارها بیان کرده اند. (کاتلر، 2008)
ساخت یک برند قدرتمند در بازار، هدف بسیاری از سازمانهاست متخصصین مالی براین عقیده اند که برند تجاری میتواند ارزشی بیش از ارزش متداول ایجاد نماید امروزه برند دیگر تنها یک ابزارکارامد در دست مدیران نیست. برند یک الزام استراتژیک است که سازمانها را در جهت خلق ارزش بیشتر برای مشتریان و همچنین ایجاد مزیتهای رقابتی پایدار کمک میسازد)کلر، 1993)
توجه به فعالیتهای بازاریابی به عنوان ابزاری برای حضور در ذهن مشتریان و ایجاد دارایی معنوی به نام برند ، دیدگاه جدیدی در علم بازاریابی محسوب میشود.تحقیقات مختلف مشخص کرد که ارزش واقعی ، در درون محصول یا خدمات نیست، بلکه این ارزش در ذهن مشتریان واقعی و بالقوه وجود دارد. و این برند است که ارزش واقعی را در ذهن مشتریان ایجاد میکند.)کلروکاپفر،2008) برند ها اغلب به عنوان یکی از ارزشمندترین دارایی های یک سازمان یا بانک هستند، ساخت برندهای قوی و ضرورت حضور قدرتمند آن در ذهن مشتریان از اولویت های بسیاری از سازمانها و بانک ها است زیرا برند های قدرتمند میتوانند مزیت رقابتی را بیافریند. تصویر برند برروی ادراکات مشتریان از کیفیت محصولات و خدمات تاثیر خاصی دارد. تصویر ذهنی که یک برند از خود برجا میگذارد نقش بسیار مهمی در جذب و حفظ مشتریان ایفا میکند. و هرچه تصویر ذهنی مثبتی از برند در ادراکات مشتریان باشد در سود آوری آن سازمان و همینطور باعث رضایت و وفاداری مشتریان و مراجعه مجدد آنان را در پی خواهد داشت. ضرورت نفوذ در اذهان ،در صنعت بانکداری نیز مشهود است بانک های بزرگ جهانی ، نشان دادند که نفوذی قدرتمند، مطلوب و منحصربفرد در ذهن مشتریان ایجاد میکند(کلر، 2007). در چند سال اخیر صنعت بانکداری ایران با رقابت فزاینده ای روبرو شده است. با توجه به ظهور بانکهای خصوصی در کنار بانکهای دولتی و افزایش شدت رقابت میان آنها ، یافتن راه کار هایی برای خلق رابطه بلند مدت با مشتری ، شناسایی و تقویت فعالیتهای مهم و ارزش زا از نظر مشتری افزایش یافته است.(رنجبریان و همکاران ،1388) از طرفی این رقابت موجب برجسته شدن اهمیت جذب و حفظ مشتریان موجود شده است. ایجاد وجهه مناسب برای یک برند به عنوان ابزاری راهبردی جهت ایجاد وفاداری در مشتریان تلقی میشود.(مارتینلی ، 2014) به عقیده گیل و همکاران،( 2007)ارزش ویژه نام و نشان تجاری ، ارزش است که یک نام و نشان تجاری به محصول اضافه مینماید. به طور کلی ارزش ویژه نام و نشان تجاری ادراک مصرف کننده از تمامی مزیت و برتری است که یک نام و نشان در مقایسه با دیگر نام و نشان تجاری رقیب دارد.
در این فصل مساله اصلی پژوهش و ضرورت انجام تحقیق موردبحث بررسی قرار میگیرد.
1-2)مساله اصلی تحقیق
گستره رقابت جهانی منجر به حرکت اقتصادی محصولی به سمت اقتصاد ادراکی، تصویری و حسی شده است. پیش از قرن هیجدهم و در دوران تولید صنعتی، عرضه محصول بسیار کمتر از میزان تقاضا بوده است، اما با گذر از عصر صنعتی عرضه محصول، بیش از تقاضای محصول تولید شد، بنابراین قدرت انتخاب مصرف کننده افزایش یافت، در گذر از عصر مدرنیته و ورود به عصر دانش انتخاب محصول تنها بر اساس کیفیت محصول و رفع نیاز نبوده است، انتخاب محصول و یا خدمت بر اساس حس، تصویر ذهنی و ادراکی که در مصرف کننده ایجاد میکند، صورت پذیرفته است، حس ایجاد شده را «برند » نام نهادند.
امروزه با شدیدتر شدن رقابت در بخش های تولیدی و خدماتی ، نقش وفاداری مشتری برجسته تر از گذشته شده است ، در دیدگاه امروزی بازاریابی شامل رشد دادن مشتری ، یعنی توجه به رضایت مندی و کیفیت ازدیدگاه مشتری و وفاداری مشتری و ارتباط موثر با وی است، در نتیجه سازمان ها تلاش میکنند تا مشتریان داشته باشند.(حسینی و همکاران، 1389)
با توجه به این که در بخش خدمات روابط بین فردی گسترده تری بین اراده دهنده خدمات و مشتریان وجود دارد نقش وفاداری در این بخش اهمیت ویژه ای دارد.وفاداری مشتریان به نام تجاری میتواند باعث افزایش سهم بازار شرکت شود و سهم بازار رابطه نزدیکی با نرخ بازگشت سرمایه و سود آوری شرکت دارد.(اسوینی ، 2008)
وفاداری مشتریان به نام تجاری با عث تبلیغات دهان به دهان مثبت، ایجاد فروش و درامد بیشتر و کاهش حساسیت مشتریان مشتریان به تلاش های بازاریابی رقبا میشود.(لیو و همکاران ،2009) از زمان طرح مفهوم برند و استفاده از آن به عنوان ابزاری موثر در متمایز نمودن محصولات یک شرکت از سایر شرکتها ، هیچ کس حتی آینده پژوهان این حوزه نیز گمان نمیبردند که برند ها تبدیل به شخصیت هایی مستقل ، فرهنگ پرور و هویت ساز شوند . با گذشت زمان برند ها به تدریج در تعامل با محیط ، ضمن تاثیر پذیری از محیط بر شاکله های فرهنگ مصرفی جامعه اثر گذاشتند و گاه در گذر از فرهنگ مصرفی ، فرهنگ کل جامعه را متاثر نموده و به هویت یک جامعه تبدیل شدند. امروز مفهوم نام تجاری همه چیز هایی را که محصول یا خدمت ارائه میکند از جمله اینکه یک محصول یا خدمت ارائه میکند از جمله اینکه یک محصول چگونه احساس و فکر مصرف کنندگان را شکل میدهد را شامل میشود یک نام تجاری تعهدی برای ارائه ارزش به مصرف کنندگان از آن برند دارند که این ادراک بوسیله بسیاری از عوامل دستخوش تغییر قرار میگیرد .ارزش ویژه برند را نمیتوان بدون در نظر گرفتن منابع آن یعنی عواملی که در ایجاد و شکل گیری ارزش ویزه برند در ذهن مصرف کنندگان موثرند، درک کرده و شناخت.
برند یکی از ابزار های ارتباطی مهم در مجموعه مدیریت با مشتری محسوب میگردد و به دو دلیل برای مشتریان ارزشمند است. اول اینکه ریسک مصرف کننده را کاهش میدهد و دوم در هزینه های تصمیم گیری صرفه جویی مینمایند. اگر مشتریان از یک برند مایوس و ناامید
شوند تمام سرمایه گذاری های شرکت و سود های آینده آن در معرض خطر قرار میگیرد.( پی ولیا ، 2012) .برند در یک رابطه طولانی مدت ، باعث میگردد که خریدار و فروشنده به یکدیگر تعهد پیدا کنند. لذا برند میتواند به عنوان ابزار دفاعی بازار یابی به کار رود که مشتریان کنونی را حفظ میکند و همینطور بعنوان یک ابزار دفاعی بازار یابی به کار رود که مشتریان کنونی را حفظ میکند و همینطور بعنوان یک ابزار تهاجمی بازار یابی به کار رود که مشتریان جدیدی را بدست آورد . اهمیت بازاریابی دفاعی در زمینه خدمات از طریق این دانش مشخص شده که هزینه جذب مشتری جدید بسیار بالاتر از حفظ همان مشتریان است.(اسواید ،2007)
برند به عنوان علامت و نشان های از وضعیت محصول بکار میرود. مهمترین ویژگی و مشخصه یک برند بعنوان نشانه ای از موقعیت محصول ، قابلیت اعتماد و اعتبار آن است.(اسوونی و همکاران ،2008)
وفاداری به برند حاکی از نگرش مثبت مشتری به برند و پایبندی و قصد ادامه خرید در آینده است. وفاداری به برند مستقیما متاثر از رضایت یا نارضایتی مشتری از برند در طول زمان و همینطور کیفیت محصول است. با توجه به توضیحات ارایه شده در بالا و بر اساس مطالعه ادبیات موجود در این زمینه ، وفاداری به بانک را اینگونه تعریف میکنیم وفاداری به بانک پاسخ رفتاری خرید غیر تصادفی است که در طول زمان از سوی مشتری در مورد یک برند در مقایسه با سایر برند ها بر اساس فرآیند روان شناختی تصمیم گیری و ارزیابی بروز میکند. و به تعهد او نسبت به برند منجر میگردد.در نتیجه مشتریان طی فرایند تصمیم گیری و ارزیابی گزینه ها به بانک متعهد یا وفادار میشوند. هنگامیکه مشتریان فرایند تصمیم گیری و ارزیابی گزینه ها به بانک متعهد یا وفادار میشوند .هنگامیکه مشتریان فرایند تصمیم گیری و ارزیابی گزینه ها را با دقت طی نمیکنند ، تعهد ووفاداری به بانک در آنها ایجاد نمیشود . مشتریانی که به بانک وفادار نیستند ولی خدمات آن را خریداری میکنند ، به راحتی از طریق اقدامات بازار یابی رقبا جذب آنها میشوند ( بلومرو دیگران، 1998)(سلیمان ، 2013)
میستری وهمکاران [17] (2013) در طبقه بندی متغیر های تاثیر گذار بر وفاداری و انتخاب مشتری در صنعت بانکداری عواملی نظیر : ارزش ویژه برند، نرخ سود سپرده گذاری ، توسعه خدمت، رضایت مشتری، کیفیت خدمت، وهزنه های تغییر را موثر دانسته اند.
همچنین بلومر و همکارانش (1998) اثبات کردند که رضایت مشتری یکی از عوامل مهم تاثیرگذار بر وفاداری مشتری در بانکداری است. برای ایجاد وفاداری در مشتریان بانک، بهترین رویکرد آن است که در روابط مشتری و سازمان تطابق ایجاد شود و رضایتمندی و وفاداری در مشتری ازطریق برقراری آنچه که برای وی ارزش تلقی میشود ایجاد گردد.
در واقع برند هدایت احساسات و عواطف و رفتار های مشتریان را به عهده دارد، فرایند برند سازی ، فرایند زمان گیر وریسک پذیر است لذا عرصه “اقتصاد مبتنی بر اراده خدمت” در برند سازی با چالش های زیادی مواجه است یکی از بزرگترین ارائه دهندگان خدمات به تمامی بخش های اقتصادی کشور بانکهاست، بانک ها با ساز وکار جذب سرمایه و تخصیص آن به کسب و کار ها به طور مستقیم با مشتریان در تعامل هستند، در تحقیقات گذشته ثابت شده است ، که علاوه بر جذب سرمایه توسط بانک ، مساله مهم حفظ وفاداری مشتری به بانک است و از آنجا که با سرمایه مشتریان در ارتباط هستند ،در صنعت بانکداری نیز این جلب توجه درافراد وجود دارد و برای جذب سرمایه، بایستی ذهن مشتریان را تصرف نمود و به سمت خود جلب کرد و سپس آن ها را راضی نگه داشت و اعتماد آنها را جلب کرد تا بتوانند وفادار به سازمان بمانند.(لیوون وهمکاران،2014) تصویرذهنی صاحبان سرمایه از بانک های مختلف باعث می شود یک یا چندین بانک را برای سپرده گذاری انتخاب نمایند و مسلماً بانکی که بتواند تصویر ذهنی مثبت در ذهن صاحبان سرمایه ایجاد نماید ممکن است بتواند سرمایه آنها را جذب نماید و وفاداری این افراد را به سازمان تضمین نماید. در صنعت بانکداری رقابتی تاثیر تصویر نام تجاری بانک بر نگرش و رفتارمشتریان به مسأله مهم تبدیل شده است امروزه برای بانکها قدرت وتوان بازاریابی نام تجاری به یکی از اهرم های مهم برای تمایز و موفقیت تبدیل شده است. حال مساله اصلی این پژوهش بر سوال های ذیل تمرکز دارد که آیا ایجاد تصویر مثبت در ذهن صاحبان سرمایه باعث مراجعه مجدد آنها به سازمان میشود؟ آیا برند سازی بانک ها بر مراجعه مجدد صاحبان سرمایه تاثیر دارد؟ آیا آگاهی از برند تاثیر مثبتی بر مراجعه مجدد به بانک دارد؟و اینکه آگاهی از برند بانک و تصویرذهنی از بانک بر میزان مراجعه مجدد چگونه تاثیر میگذارد؟ آیا عوامل دیگری نیز بر این ارتباط تاثیر می گذارد؟ هدف اصلی این تحقیق این است که تاثیر برندسازی را برحفظ سرمایهی سرمایه گذاران مورد سوال قرار دهد و عواملی را که بر این رابطه می توانند تاثیر گذار باشند را بیابد . پژوهش حاضر مطالعه موردی در بانک ملت خواهد بود.
1-3-ضرورت انجام تحقیق
اهمیت و ضرورت انجام تحقیق به اهمیت علایم تجاری در راهبردهای بازاریابی بانکها و نقش آن در جذب نگهداری و پشتیبانی از مشتریان بر میگردد. علایم تجاری نقش راهبردی و مهمی درکسب مزیت رقابتی و تصمیمات مدیریت راهبردی شرکت ها دارد(سیمون وهمکاران،1993). اینکه مشتریان به علایم تجاری وفاداری نشان میدهند، معیارمناسبی برای ارزیابی اثرات بلند مدت تصمیمات بازاریابی خواهد بود. یکی از مفاهیم با اهمیت در زمینه بازاریابی «وفاداری به نام و نشان تجاری» است. این مفهوم نقش مهمی را در ایجاد منافع بلند مدت برای بانکها ایفا میکند، زیرا مشتریان وفادار نیازی به تلاشهای ترفیعی گسترده ندارند، آنها با کمال میل حاضرند مبلغ بیشتری را برای کسب مزایا وکیفیت نام تجاری مورد علاقه خود بپردازد. علاوه بر آن وفاداری مشتری دارای جنبۀ رقابتی در بازار علایم تجاری نیز هست(تمپورال،2011). بنابراین این ضروری است که بانکها برای رشد و گسترش حضور در بازار به نقش علایم تجاری خود در ایجاد وفاداری در مشتریان آگاهی داشته باشند و بررسی کنند که چه جنبه هایی ازعلایم تجاری سبب تحکیم این وفاداری به علایم تجاری میشود .یکی از مهمترین مسائلی که امروز مدیران برند با آن مواجه اند، چگونگی فراهم آوردن و گسترش درک بهتری از رابطه ی بین سازه هایی مثل برند و وفاداری مشتری است، به ویژه در ادبیات مدیریت بازاریابی عوامل بسیاری مطرح شده که بر وفاداری مشتری اثرگذار است(آقدایی ، 2012). ویژگی های برندها بررفتارمشتری تاثیردارد و تجارت امروز به راهبرد برندگذاری نیاز دارد. اگر بانکی یک نام تجاری را فقط درحد یک اسم در نظر بگیرد، کاربرد عمیقی را که نام تجاری میتواند در بازاریابی داشته باشد درک نخواهد کرد. نتایج نشان میدهد که تصویر برند بر روی ادراکات مشتریان از کیفیت محصولات وخدمات ، تاثیر دارد. اعتبار بانک بر روی ادراک مشتری و وفاداری او موثر است. تحقیقات نشان میدهد که هزینه نگهداری مشتری وفادار کمتر از هزینه جذب یک مشتری است ،لذا ضرورت دارد تحقیقی در این زمینه در یکی از بانک های معتبر و صاحب برند انجام گیرد.
1-4) اهداف تحقیق
1-تعیین رابطه بین آگاهی از برند و مراجعه مجدد
2- تعیین رابطه بین تصویر ذهنی از برند و مراجعه مجدد
3-تعیین رابطه بین ادراک از برند و مراجعه مجدد
4- تعیین رابطه بین وفاداری نسبت به برند و مراجعه مجدد
1-5) فرضیه های تحقیق
- بین آگاهی نسبت به برند و انتخاب بانک و مراجعه مجدد توسط مشتریان ارتباط معنادار وجود دارد .
- بین تصویر ذهنی و رفتارخرید مجدد رابطه ی معنادار وجود دارد .
- بین ادراک از برند و مراجعه مجدد رابطه ی معناداری وجود دارد .
- بین وفاداری نسبت به برند و مراجعه مجدد رابطه ی معنادار وجود دارد .
1-6- روش تحقیق
با توجه به هدف اشاره شده در این پژوهش، این پژوهش براساس هدف، از نوع پژوهش های کاربردی و از دید ماهیت و روش از دسته پژوهش های توصیفی- پیمایشی است. برای گردآوری ادبیات موضوعی پژوهش و بررسی پیشینه موضوع، روش کتابخانه ای و برای جمع آوری داده های میدانی، از ابزارپرسشنامه استفاده شده است. برای تایید روایی پرسشنامه، پس ازانجام مطالعات کتابخانه ای و روشن شدن چگونگی اندازه گیری مفاهیم و متغیرهای مهم مورد استفاده در پژوهش سوالهای پرسشنامه ی اولیه به کمک برخی منابع علمی مربوط طراحی شده است. همچنین برای محاسبهی ضریب پایایی ازروش آلفای کرونباخ استفاده میشود که این مقدار بر اساس داده های حاصل از پرسشنامه و خروجی نرم افزاراس پی اس اس برای هرکدام از متغیرهای پژوهش به انجام رسیده است. در این پژوهش به دو روش توصیفی و استنباطی به تجزیه و تحلیل داده ها و آزمون فرضیه ها پرداخته شده در این پژوهش به دو روش توصیفی و استنباطی به تجزیه و تحلیل داده ها و آزمون فرضیه ها پرداخته شده است.در سطح توصیفی با استفاده از مشخصه های آماری نظیر فراوانی، درصد میانگین، انحراف معیار، استاندارد و ضریب تغییرات به تحلیل و توصیف ویژگیهای جامعه پرداخته و در سطح استنباطی هم به منظور تایید یا رد فرضیات تحقیق و یافتن روابط میان متغیرهای اختصاصی و جمعیت شناختی جامعه با بهره گیری از نرم افزارهای مناسب استفاده شده است.
brand awareness,
bank mental image,
Brand Perception
brand loyalty
katler
Keller,
Kapferer,
2keller
martinlli
4Gil,
Sweeney
liu
Pi and liao
swaid
sweeny
Blomer and suleiman
mistery
lieven
Simon
temporal
aghdaie