کمبود منابع مالی یک محدودیت عمده در بخش دولتی میباشد. بدون توجه به جایگاه مالی، هیچ دولتی نمیتواند از ایجاد نوعی مصالحه بین اهدافش دوری کند. اگر گزینههای منطقی با آگاهی کامل شکل بگیرند سیاستهای دولتی به اثربخشترین شکل، تعیین خواهند شد. برای نیل به چنین آگاهی و دانشی، باید اطلاعات کمی و کیفی به طور منظم گردآوری، سازماندهی و تحلیل گردد تا پیامدهای هزینهها از منابع مالی محدود دولت مشخص گردد.
توسعه حیطه و افزایش پیچیدگی خدمات دولتی، مشکلاتی را در هدایت و هماهنگی وظایف دولت ایجاد کرده است. در شرایط کمبود منابع دولت برای تأمین اهداف و پوشش کلیه نیازها و تقاضاها، تصمیمگیرندگان دولتی مجبور هستند بین برنامههای گوناگون دست به انتخاب بزنند. یک فرایند منطقی تصمیم گیری برای تأمین مناسب علایق و منافع عمومی تنها از طریق استفاده از ابزار مناسب تصمیمگیری دولتی امکانپذیر است( مهدوی 1386).
بودجهریزی عملیاتی روش نوینی در بودجهریزی دولتی است که دو بعد کارایی و اثربخشی را در تخصیص منابع مالی محدود مدنظر قرار میدهد و از این روی سعی در مرتفع ساختن ضعف نظام بودجهریزی سنتی دارد. این نظام بودجهریزی پیوستاری از ورودیها، فرایندها ، خروجیها و پیامدهای یک سازمان را مد نظر قرار می دهد و در پی ایجاد ارتباط بین تخصیص منابع و خروجیها و پیامدهای سازمان میباشد. در راستای شناسایی عناصر ذکر شده و روابط بین آنها میتوان از انگاره نگاری شناختی به عنوان ابزاری قدرتمند در این زمینه بهره گرفت.
1-2 بیان مسئله
مدیران سازمان های انتفاعی و غیر انتفاعی به طور مستمر وظیفه تخصیص منابع به وسیله متوازن کردن هزینه ها، منفعت ها و ریسکها را برعهده دارند(بنا و فیلیپس، 2007). هدف از این مسئله تخصیص آن است که بودجه مورد نیاز هر یک از بخشهای سازمان به گونهای تعیین شود که مجموع منفعتهای شرکت یا سازمان حداکثر شود(تنگ، 2009). اما این کار سخت و پیچیده است زیرا گزینه های زیادی برای تخصیص منابع وجود دارد، سود و ریسک ندرتاً به عنوان تنها اهداف سازمان مطرح می شوند و نهایتاً اینکه ذینفعان متعددی با
نظرات و منافع متفاوت بر سر منابع با هم رقابت میکنند(بنا و فیلیپس، 2007).
مسئلهای که از مدتها پیش کشور ما با آن روبهرو بوده و مورد توجه محققین و مسئولین امر قرار گرفته است نیز در خصوص همین مقوله میباشد. امروزه ناکارآمدی نظام سنتی بودجهریزی بر همگان اثبات گشته و تلاش برای تغییر نظام بودجهریزی کشور از اهم امور تلقی میگردد(جلال آبادی و همکاران 1384، پورطالعی و آتشک 1389) به طوری که نه تنها در برنامه چهارم توسعه این مهم مورد توجه قرار گرفته بلکه در برنامه پنجم توسعه در بند 193 صراحتاً ذکر شده است که وزارتخانه ها و موسسات دولتی موظفاند برنامه اجرایی و عملیاتی خود را در قالب بسته های اجرایی برنامه پنجم تهیه کنند. علاوه بر این در بند 195 دولت مکلف شده است که تا پایان سال دوم برنامه زمینههای تهیه بودجه به روش عملیاتی را فراهم کند به گونهای که بودجه سال سوم برنامه به روش مذکور تهیه گردد.
نظام بودجهریزی عملیاتی به عنوان یک نظام مدیریتی برای ارتقای کارایی و اثربخشی مصرف منابع سازمانی مورد توجه جدی دولت ها در سطوح ملی و محلی بوده است. در این نظام اعتبارات بودجهای بر مبنای عملکرد واحدهای سازمانی در راستای تولید خروجیها ( محصولات و خدمات ) یا همان اهداف کوتاه مدت و یا دستیابی به پیامدها و یا همان اهداف بلندمدت، تخصیص مییابد و بدین ترتیب سازمان به سمت افزایش شفافیت در نحوه مصرف منابع برای انجام فعالیتها، تولید خروجیها و دستیابی به اهداف و استراتژیها و نیز پاسخگویی بیشتر سوق مییابد.
بر اساس تعریفی که توسط صندوق بین المللی پول از بودجهریزی عملیاتی عنوان شده است، بودجهریزی عملیاتی عبارت است از:
روشها و ساز وکارهایی که ارتباط بین اعتبارات تخصیص یافته به دستگاههای اجرایی را با خروجی ها و پیامدهای آنها از طریق بکارگیری اطلاعات عملکردی در تخصیص منابع تقویت می سازد.( گروه پنکو)
با توجه به آنچه گفته شد این پژوهش قصد دارد به طراحی مدلی برای بودجه ریزی عملیاتی بپردازد که در این راستا از تلفیق دو تکنیک بهره خواهد گرفت.
روش تهیه بودجه فعلی در کشور ما، روش افزایشی بوده و در این روش بودجه هر دستگاه اجرایی و دولتی بدون انجام هیچگونه ارزیابی از عملکرد گذشته ، فقط با افزایش درصدی به بودجه سال قبل تهیه وتصویب میشود. این نوع اختصاص بودجه به دستگاهها دارای توجیهات علمی، عملی و قانونی نبوده و فاقد قانونمندیهای رایج در کشورهای پیشرفته است. لذا تغییر رویکرد بودجهریزی برای دستیابی به اهداف پیش بینی شده و جلوگیری از اسراف و تبذیر و توجه به نتایج مبالغی که هزینه میشود لازم و ضروری می باشد که با عنایت به خصوصیات و ویژگیهای رویکرد بودجهریزی عملیاتی ، این رویکرد در دستور کار مسئولین کشور قرار گرفته و الزامات قانونی آن نیز در قوانین بودجه سنواتی و برنامه چهارم توسعه آورده شده است تا اولا” ماموریتها و فعالیتهای دستگاههای اجرایی الویت بندی شوند و در ثانی ضمن توزیع مناسب منابع اعم از مادی و معنوی، از به هدر رفتن آنها جلوگیری شود( احمدی،1382).
1-3 اهداف
این تحقیق در پی تحقق اهداف زیر می باشد:
- طراحی نقشه شناختی بودجه ریزی عملیاتی مرکز آمار ایران
- طراحی مدل تصمیم گیری چند معیاره بودجهریزی عملیاتی برای مرکز آمار ایران
1-4 سؤالات تحقیق
با توجه به اهداف تحقیق و تعریف مسئله سوالات پیش روی تحقیق بدین شرح می باشند:
- نقشه بودجه ریزی عملیاتی مرکز آمار ایران با رویکرد شناختی چگونه اشت؟
- اولویت بندی عناصر نقشه شناختی بودجه ریزی عملیاتی مرکز آمار ایران با رویکرد MADM کدام است؟
1-5 روش انجام تحقیق
در این تحقیق تلاش خواهد شد تا با ترکیب دو دسته تکنیک و در دو مرحله مدلی برای بودجه ریزی با رویکرد عملیاتی ارائه شود. در مرحله نخست با استفاده از تکنیک انگاره نگاری شناختی معیارهای تخصیص بودجه شناسایی می شوند.تکنیک انگاره نگاری شناختی برای اولین بار در سال 1948 مطرح شد(مرچانت، 1999). یک انگاره شناختی نمایشی است از تفکر درباره یک مسئله که از فرایند انگاره نگاری حاصل میشود. در سالهای اخیر استفاده از انگاره های شناختی جهت ترسیم و بررسی ساختار شناختی اعضای سازمان ها که با مسایل پیچیده روبرو هستند، مورد توجه بسیار قرار گرفته است. انگاره های شناختی دارای ساختار سلسله مراتبی هستند که اغلب به شکل گراف های وسیله- هدف می باشند که عباراتی از جنس هدف در رأس این سلسله مراتب قرار می گیرد(ادن، 2004).
یک انگاره شناختی معمولا به صورت عبارات متنی کوتاهی نمایش داده میشود که با پیکانهایی یک سویه به هم مرتبط شدهاند. به طور کلی فرض بر این است که عبارت واقع شده در انتهای پیکان منجر به عبارتی میشود که در نوک پیکان قرار دارد یا اینکه لااقل آن را تحت تاثیر قرار میدهد(ادن، 2004).
تحقیق مورد بحث در پی آن است که با استفاده از این تکنیک معیارهای تخصیص بودجه و گزینه های داوطلب دریافت بودجه را شناسایی کند.
از سویی دیگر در اغلب موارد، به نظر می رسد که یکی از رویکردهای مفید در تخصیص بودجه اولویت بندی گزینههای داوطلب دریافت بودجه از طریق ارزیابی آنها در خصوص مجموعهای از معیارها باشد(تنگ، 2009)، لذا خروجی مرحله اول در واقع ورودی مرحله دوم تلقی می شود، در این مرحله تلاش می شود که با به کارگیری تکنیکهای تحلیل سلسله مراتبی در یک سطح ورودیها و در سطح دیگر فعالیتهای سازمان از منظر تخصیص بودجه اولویتبندی شوند.
1-6 روش گردآوری دادهها و اطلاعات
در این تحقیق از روشهای کتابخانهای ( کتاب، مقالات و متون اینترنتی) و مصاحبه و پرسشنامه برای گردآوری دادهها و اطلاعات مورد نیاز استفاده میشود. بدین ترتیب که ابتدا با مطالعه منابع کتابخانهای فصل ادبیات تحقیق کامل میشود و طرحی اولیه برای پژوهش حاضر ریخته میشود و سپس از طریق مطالعه اسناد و مدارک سازمانی مرکز آمار ایران و نیز انجام مصاحبههای نیمه باز، اطلاعات مورد نیاز برای فرایند طراحی و تحلیل مدل فراهم میآید.
1-7 زمان و مکان انجام پژوهش:
از نظر زمانی این پژوهش در بهار و تابستان 1390 انجام شده است و از نظر قلمرو مکانی در مرکز آمار ایران به عنوان مورد مطالعه انجام شده است.
1-8 مفاهیم و واژگان کلیدی
بودجه ریزی عملیاتی: بودجه ریزی عملیاتی نوعی سیستم برنامه ریزی ، هزینه یابی و ارزیابی است که بر رابطه بودجه هزینه شده و نتایج مورد انتظار تاکید می ورزد . بنابر این تعریف ، درچهارچوب بودجه ریزی عملیاتی بخشهای مختلف اداری بر اساس استانداردهای مشخص تحت عنوان شاخصهای عملکرد پاسخگو هستند و مدیران در تعیین شیوه نیل به نتایج از اختیار عمل بیشتری برخوردارند(حسن آبادی و نجارصراف،۱۳۸۶).
انگاره نگاری شناختی: عبارت انگاره نگاری شناختی به سه شیوه کوناکون مورد استفاده قرار گرفته است. در حالت اول به صورت عنوان توصیفی رشته ای می باشد که به تحقیق پیرامون این مسئله می پردازد که افراد چگونه اطلاعات فضایی در مورد یک محیط را فراگرفته، به خاطر می سپارند و پردازش می کنند. در حالت دوم به عنوان یک عبارت توصیفی برای فرایند اندیشیدن درمورد روابط فضایی به کار رفته است. در حالت سوم به عنوان یک اسم توصیفص برای یک رویکرد روش شناسانه در درک شناخت به طورکلی، استفاده شده است که این رویکرد شامل ساخت نقشه هایی از فرایند شناخت می باشد(کی چینگ و فریوندسچ، 2000). در تحقیق حاضر تعریف سوم از انگاره نگاری شناختی مدنظر خواهد بود.
نقشه شناخت: هراری(1972) و همکارانش معتقدند یک نقشه شناخت نمایشی از تفکر درباره یک مسئله است که از فرایند انگاره نگاری حاصل می شود. نقشه ها شبکه ای از گره ها و پیکان ها به عنوان خطوط ارتباطی هستند(نوع خاصی از گراف جهت دار) که جهت پیکان رابطه علیت مورد نظر فرد را نشان می دهد.
تصمیمگیری چندمعیاره: بهینه کردن مسایل با در نظر گرفتن چندین معیار را تصمیمگیری چندمعیاره گویند. مدلهای تصمیمگیری چندمعیاره به دو دسته کلی مدلهای تصمیمگیری چندهدفه و مدلهای تصمیمگیری چند شاخصه تقسیم میشوند( اصغرپور،1385).
تصمیمگیری چندشاخصه: تصمیمگیری چند شاخصه را میتوان ارزیابی چندمعیاره نامید. این دسته از روشها فضای تصمیم را گسسته تصور میکنند. هر چند که برای این مسائل جواب بهینه وجود ندارد اما با وجود گزینههای محدود از پیش تعیین شده، هدف مسئله انتخاب گزینه برتر بر مبنای شاخصهای چندگانه است( اصغرپور،1385).