پیشرفت علم و گسترش دامنه ی علوم مختلف ضرورت کسب معلومات بیشتر و با دوام تر در زمان کوتاه تر را اجتناب ناپذیر می سازد. بنابراین یکی از وظایف متخصصین تعلیم و تربیت شناسایی شیوه های مناسب جهت یادگیری سریع تر و بهتر دانش آموزان و استفاده بهینه یادگیرندگان از زمان محدود آموزش می باشد. همچنین یادگیرندگان علاوه بر یادگیری مطالب و معلوماتی که به صورت رسمی به آنها تدریس می شود، در محیط مدرسه به یادگیری شیوه ی برقراری ارتباط با دیگران و ادراک دیدگاه های آنها می پردازند. آزنسون و همکاران ( 1997 ) می گویند ؛ البته بسیار مفید است که فراگیران علاوه بر کسب مهارت ها و اطلاعاتی که به صورت رسمی به آنها ارائه می شود برای یادگیری و تجربه نمودن روش های ارتباط با دیگران و همچنین ایجاد یک دیدگاه مثبت نیز از مدرسه استفاده نمایند. متخصصین تعلیم و تربیت در تلاش برای ارائه روش های مناسب و مفید جهت استفاده بهینه از فرصت ها و امکانات آموزشی در راستای یادگیری بهتر، عمیق تر و وسیعتر، ضمن مخالفت با تعاریف قبلی تدریس که آن را انتقال معلومات می دانستند تدریس را کمک به فراگیر برای تفهیم و درک مطالب می دانند. مشارکت دانش آموزان در فرایند یادگیری آن قدر مهم است که بعضی از متخصصین تعلیم و تربیت میزان مشارکت دانش آموزان در فعالیت های یادگیری را بعنوان ملاکی برای ارزیابی معلمین مطرح نموده اند. اگر بخواهیم معلم یا کلاس خوب را با یک عبارت معرفی و توصیف کنیم، باید گفت ؛ معلمی خوب است که دانش آموزان را به کنجکاوی و پرسش بیشتر برانگیزد. ( شعاری نژاد، 1336، ص، 68 ).
بنجامین بلوم نیز پس از مطالعات و تحقیقات گسترده در این زمینه، به این نتیجه رسیده است که میزان مشارکت دانش آموزان در کلاس، روشن ترین شاخص اثر بخشی آموزشی است. ( سیف، 1336، ص 115 ) نظریه های جدید و پیشرفته یادگیری مشارکتی پژوهش گروهی عنوان می دارد که یادگیری وقتی موثر است که یادگیرنده نقش اصلی را داشته باشد. معلم باید راهنما و جهت دهنده باشد و تلاش نماید تا به طرق مختلف، دانش آموزان را هر چه بیشتر در فعالیت های کلاس مشارکت دهد. کلارک می گوید ؛ آن دسته از معلمانی که با روش غیر مستقیم تدریس می کنند نسبت به معلمانی که از این روش استفاده نمی کنند، کارایی بیشتری دارند. به این دلیل که دانش آموزان در شیوه تدریس غیر مستقیم مشارکت فعالتر دارند و معلم کوشش می کنند تا دانش آموزان را به تفکر وا دارد و آنها را با موقعیت های یادگیری درگیر نماید، در حالی که در شیوه ی تدریس مستقیم، معلم صرفاً مطالب را به دانش آموزان عرضه می نماید. ( فضلی خانی ،1390، ص، 121 ). مشارکت دادن دانش آموزان در فرایند یادگیری، تنها منحصر به سوال کردن از آنها نیست بلکه معلم باید دانش آموزان را در همه ی مراحل تدریس اعم از شروع درس، ارائه درس و خلاصه کردن آن فعالانه شرکت دهد. همچنین معلم باید به طرق مختلف دانش آموزان را در مورد نحوه ی کلاس، چگونگی تدریس و حتی شیوه ی ارزشیابی، مورد مشورت قرار دهد و به نظرات و پیشنهادات آنها توجه کند زیرا فرصت دادن به دانش آموزان برای ارائه نظرات موجب ارضاء نیاز خودنمائی دانش آموزان می گردد و از بروز بسیاری از نابهنجاری های رفتاری پیشگیری می نماید. ( نجفی، 1363، ص، 87 )
1-2 بیان مسئله
پیشرفت تحصیلی و مسائل مربوط به آن یکی از دغدغههای اصلی نظام آموزش و پرورش کشورهاست، چرا که مسئولین و تصمیم گیرندگان سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی در سراسر دنیا، توسعه و پیشرفت جامعهشناسان را در توسعه و پیشرفت نظام آموزشی میدانند و این توسعه و پیشرفت از طریق پیشرفت تحصیلی دانشآموزان در مدرسه و کلاس درس عملیاتی میگردد. به اعتقاد كارشناسان تعلیم و تربیت دانشآموزانی كه از طریق یادگیری فعال به یادگیری میپردازند، نه تنها بهتر فرا میگیرند، بلكه از یادگیری لذت بیشتری هم میبرند، زیرا آنها به جای اینكه فقط شنونده باشند، فعالانه در جریان یادگیری مشاركت میكنند و خود را مسئول یادگیری خویش میدانند (گاردنر و جولر، 2000). از جمله روشهای فعالی كه امروزه مورد توجه بسیاری از صاحبنظران تعلیم و تربیت قرار گرفته یادگیری مشاركتی است كه به اعتقاد جویس و همكاران در صورتیكه روشهای مشاركتی با سایر روشها تركیب شوند تأثیرات آنها افزایش مییابد (جویس و همكاران، 1384). یادگیری مشارکتی[1] رویکردی نسبتاً نوین و فعال است که با استفاده از گروههای کوچک به گونهای که دانشآموزان با یکدیگر فعالیت نموده تا یادگیری خود و سایر اعضای گروه را به حداکثر برسانند، طرح ریزی شده است (قولتاش، 1382). بسیار مهم است كه بدانیم هركار گروهی الزاماً مشاركتی نیست. در كار گروهی ممكن است فراگیران به طور فردی یا رقابتی تلاش كنند و فقط ظاهر كار گروهی را حفظ نمایند، اما در كار گروهی مشاركتی، دانش آموزان به صورت غیررقابتی با یك دیگر كار میكنند تا به هدفهای مشترک درسی برسند (کاگان، 2004). بررسی عوامل مؤثر بر پیشرفت تحصیلی دانشآموزان یکی از موضوعات اساسی این نوع تحقیقات بهشمار میرود. عوامل متعددی از جمله شیوههای تدریس، سن، جنسیت، معلمان و عوامل اجتماعی، اقتصادی و غیره در پیشرفت تحصیلی دانشآموزان مؤثر است. از این میان یکی از عواملی که تأثیر بسزایی بر پیشرفت تحصیلی دارد، اضطراب امتحان است ( کرامتی و همکاران، 1391). منظور از اضطراب نوعی حالت هیجانی و ناخوشایند و مهم است که با پریشانی، هراس، تپش قلب، تعریق و سردرد بی قراری و تکرار ادرار همراه است. هنگامی که فرد نسبت به کارآمدی، توانایی و استعداد خود در شرایط انسان دچار نگرانی و تردید میشود میتوان از اضطراب شب امتحان سخن گفت(کاویانی و همکاران 1370). در انسان طبیعی و مطلوب است و موجب افزایش تلاش و تکاپو میگردد، اما اگر از حد اعتدال تجاوز کند موجب کاهش پیشرفت تحصیلی خواهد شد. از جمله دروسی که پیشرفت تحصیلی در آن حائز اهمیت است و بهعنوان یک موضوع محوری و پایهای در نظام آموزشی مطرح است، درس علوم تجربی است. بنابر این با توجه به اینكه در آمادگی یادگیری درس علوم بعنوان یك موضوع محوری در آموزش و پرورش، نگرشها و ویژگیهای شخصیتی از قبیل كنجكاوی، ارزشگذاری به شواهد و دلایل، آمادگی برای پذیرش، عدم قطعیت، بازنگری نقادانه و پشتكار، خلاقیت و ابتكار، حساسیت به عوامل محیطی زنده و غیرزنده و همكاری با دیگران مطرح میگردد ( سعیدی، 1375)، استفاده از روش یادگیری مشاركتی بهعنوان زیر بنای اصلی و بنیادی كه میتواند پایهای استوار برای دیگر روشهای فعال در این درس باشد حائز اهمیت فراوان خواهد بود.