:
پس از گذشت چندین سال از شروع مباحث مدیریت دانش، افراد زیادی با توجه به زمینه کاری خود، تعاریف گوناگونی از آن ارایه داده اند اما هنوز تعریف واحدی از مدیریت دانش در مجامع علمی بیان نشده است. یکی از چالشهای اساسی در مدیریت دانش، فهم دقیق مفهوم دانش می باشد. به طور کلی دانش، اطلاعاتی است که فرد در ذهن خود شکل داده است. در واقع مدیریت دانش فرایندی است که سازمانها به واسطه داراییهای عقلانی و منطقی و پایگاه های دانش خود، تولید ارزش می کنند . اغلب تولید ارزش از این داراییها شامل مشخص کردن آنچه کارکنان سازمان میدانند و مهارتهای آنان ، دانش شرکا و یا حتی رقبا برای عملکرد بهتر می باشد. مدیریت دانش رساندن دانش درست به افراد مورد نظر در زمان مورد نظر برای تصمیم گیری و عملکرد بهتر می باشد . دانش نه تنها از مهارتها و اطلاعات کارکنان سازمان، بلکه از عوامل محیطی آن( بازار، رقبا، روند صنعت، مشتریان، محصولات، متدها و روشها و…) نیز کسب می شود. در محیط اقتصاد دانش محور، خلاقیت، کیفیت، سرعت و انتقال دانش ، فاکتورهای مهم و حیاتی محسوب می شوند و سرمایه های عقلانی به معیارهای مهم و حیاتی برای ارزش اقتصادی کمپانی تبدیل شده و امروزه در اکثر سازمانها اولویت مدیریت از مدیریت مالی و منابع به مدیریت دانش تغییر یافته است(ایرانشاهی،1381)
به صورت کلی دانش به دو صورت دانش ضمنی و صریح تقسیم می شود. دانش ضمنی، اطلاعات، مهارتها و به طور کلی تمام مواردی است که افراد راجع به موضوعی ، در ذهن خود دارند.دانش صریح دانش دسته بندی شده و مشخص شده است.مانند قوانین و دستورالعملها در سازمان. دانش باید در سازمان ذخیره شده، مابین قسمتهای مختلف ، انتقال یافته و استفاده شود. برای مدیریت دانش، فازهای مختلفی وجود دارد که به آنها فعالیتهای مدیریت دانش نیز گفته می شود.
در اقتصاد دانش محور امروز، به دانش به عنوان مهمترین دارایی سازمان که موجب برتری رقابتی می گردد، توجه میشود.سازمان مجازی قابلیت استفاده موثر از دانش را با یکپارچه کردن منابع و پایگاه دانش اعضا داراست. با توجه به گستردگی پایگاههای دانش در سازمان مجازی، توجه به فرایندها و ابزارهای مدیریت دانش، بسیار ضروری به نظر می رسد. با توجه به مدل تغییر ارایه شده، توجه به فرهنگ مجازی و استراتژی های سازمان امری ضروری برای شرکت در سازمان مجازی است
بیان مسئله
مدیریت دانش برای مدت های زیادی در کانون وظایف دولت ها و جزو جدانشدنی راهبردها، برنامه ریزی مشاوره و اجرا بوده است. دولت ها اکنون به اهمیت مدیریت دانش در سیاستگذاری و خدمات رسانی به مردم واقف شده و در برخی از بخش های دولتی مدیریت دانش در دستور کار دولت قرار گرفته است.
مفهوم مدیریت دانش چیز تازه ای نیست(هانسن،1999)
سازمان ها معمولا به شکل های مختلفی برای تصمیم گیری و تولید کالا و خدمات، مدیریت دانش را تجربه کرده اند، اما این تجربه ها نظام مند اصولی نبوده است. اصولا آنچه درباره مدیریت دانش، جدید است وجود آگاهی نسبت به فرایند مدیریت دانش است. سازمان هایی که بدون آگاهی و دانایی به اجرای مدیریت دانش می پردازند به تمامی منافع حاصل از آن دست نخواهند یافت. مدیریت سنجیده دانش به روش های نظام مند و کل نگرانه، می تواند آگاهی افراد و سازمان ها را در مورد فواید مدیریت دانش افزایش دهد(سروری،1384).
برای درک مفهوم مدیریت دانش، در ابتدا باید تفاوت های موجود بین داده، اطلا عات و دانش شناسایی شود، واژه دانش یکی از جنبه های بسیار گمراه کننده مدیریت دانش است. واژه های اطلاعات و داده اغلب به جای واژه دانش به کار رفته، اما واقعیت این است که آنها معانی متفاوتی دارند و درک تفاوت های آنها برای اجرای موفقیت آمیز مدیریت دانش اساسی است.
در حالت کلی، داده ها حقایق خام هستند. برای اینکه داده ها ارزشمند شود باید پردازش گردد (در یک زمینه و بستر دلخواه قرار گیرد) تا به اطلا عات تبدیل گردد که بر اساس آن بتوان تصمیم گیری کرد. دانش به عنوان اطلاعات معنادار تلقی می شود. ارتباط بین داده، اطلاعات و دانش از نوع بازگشتی،(رابطه ای که بین داده ، اطلا عات و دانش وجود دارد به گونه ای است که هر سه موجودیت تا بی نهایت قابل تبدیل به یکدیگر هستند)است و به میزان «سازمان» و «تفسیر» بستگی دارد. داده و اطلا عات از طریق «سازمان» آنها و اطلا عات و دانش از طریق «تفسیر» آنها از یکدیگر متمایز می شوند .بنابراین دانش نه داده است و نه اطلا عات. دانش برداشتی است که از طریق تجربه، استدلا ل، شهود و یادگیری به دست می آید و افراد زمانی می توانند دانش خود را گسترش دهند که با دیگران دانش خود را به اشتراک بگذارند و در نتیجه ترکیب دانش افراد با یکدیگر دانش جدید خلق می گردد. (کوهن،2001)