كودكان به عنوان آسیبپذیرترین قشر جامعه، همواره مظلومترین و ستمدیدهترین افراد بودهاند. تاریخ پیدایش كودكآزاری به زمانهایی كه انسان خود را شناخته است بر میگردد. در زمانهای قدیم كودك به عنوان كالای داد و ستد میشد و هیچ حقی نسبت به اعتراض به حقوق از دست رفته خود نداشت. با گذشت زمان و متمدن شدن جوامع نسبت به حقوق اطفال توجه بیشتری داده شد و جوامع داخلی و بینالمللی نیز به احیاء حقوق كودكان پرداختهاند. كودكان به لحاظ ویژگیهای جسمی و روحی خاص نیازمند سیاستهای متفاوت نسبت به بزرگسالان میباشند. آسیبپذیریی فرد از نظر معیار آسیبشناسانهی سن نهتنها در برخی از شاخههای علوم جنایی (مانند جرمشناسی و حقوق كیفری فنی یا خاص – گرایش كودكان و نوجوانان) جایگاه ویژهای دارد، بلكه موضوع یكی از شاخههای سیاست جنایی افتراقی است. در حقوق كیفریِ كودكان و نوجوانان، كودك انسانی است كه از نظر ویژگی بدنی و روانی با بزرگسالان متفاوت است. این تفاوت او را بیش از بزرگسالان در برابر كژروی و بزهكاری آسیبپذیر میسازد. از دیدگاه جرمشناسی نیز، گسترده تدابیر روانشناسانه – اجتماعی برای مداخله در پیشگیری از رفتارهای كژروانه با پایان دادن به عواملی كه فرد را از دوران كودكی در آستانهی خطر قرار میدهد، در بردارنده افراد آسیبپذیری است كه امكان بزهكاریشان در آینده همواره وجود دارد. در مورد این افراد ممكن است جابهجاییِ نقش بزهكار – بزهدیده بسیار متداول باشد. بدین ترتیب این رهیافت نو كه در نوشتگان علوم جنایی ازآن به پیشگیری زودرس یاد میكنند، از یافتههای بزهدیدهشناسی نیز سرچشمه میگیرد. در اینجا با اصطلاحی به نام كودكِ در معرض خطر یا درآستانه خطر روبهرو میشویم كه به كودكی گفته میشود كه سلامت بدنی، روانی و اخلاقی او درآستانه خطر شدید است. هرگاه این خطر شدید ویژگی مجرمانه داشته باشد، كودك درمعرض خطر بزهدیدگی انگاشته میشود. همچنین، كودكِ در آستانه خطر ممكن است با ادامهی وضعیت خطر زا در آینده به بزهدیده تبدیل شود. در نوشتگانِ علوم جنایی برجستهترین تعبیری كه به منزلهیك اصطلاح فنی دربارهی بزهدیدگی كودكان به كار میرود بدرفتاری با كودك یا كودكآزاری است. كودكآزاری، عبارت است از آسیب رساندن بدنی، روانی یا عاطفیِ عمدی یا از روی غفلت بهیك كودك، بهویژه به شكل بد رفتاری یا سوءاستفادهی جنسی یا ترك كودك توسط پدر و مادر یا پرستار كودك كه به بهرهكشی یا سوءاستفاده، آسیب شدید بدنی، روانی یا عاطفی، بدرفتاری یا سوءاستفادهی جنسی، یا مرگِ كودك بیانجامد. بر پایهی پژوهشهای جرمشناسان، بر خلافِ پندار همگان، كودكان زیریك سال بیشتر از دیگر گروههای سنی درآستانه خطر بزهدیدگی عمدی هستند. بسیاری از این كودكان را پدر و مادران یا پرستارانِشان بزهدیده میسازند. بهطور كلی از دیدگاه جرمشناسی میان آسیبپذیریی بزهدیده، شخصی یا خصوصی بودن ارتكاب جرمها و رؤیتپذیری كمِ جرمِ روی داده پیوند چشمگیری وجود دارد. در سالهای گذشته، رسانهها از رسواییهای فراوانِ كودكآزاری گسترده در مراكز مراقبتی محلی پرده برداشتهاند. نمونهی دیگرِ این كودكآزاریها سوءاستفاده جنسی زنان از كودكان است، تصویر قالبی اجتماعی زنانگی و مادر بودن به این معناست كه عدالت جنایی و نظامهای حمایت از كودكان بهطور كلی از شناسایی زنان به منزله مرتكب سوءاستفادهی جنسی ناتوانند و اینكه شرح رویداد بزهدیدگی این كودكان به سوی نادیده انگاشته شدن یا كم ارزش جلوه دادن جهت یافتهاست. فراتر از اینها در جرمشناسی، آسیبپذیریی فردیكی از معیارهای اصلی طبقهبندی در بزهدیدهشناسی نخستین است كه دریكی از این طبقهبندیها، كودكان بزهدیده بر پایهی معیار آسیبشناسانهی سن از بزرگسالانِ بزهدیده جدا میشوند. پیامد چنین دیدگاهی عبارت بود از دگرگونی نگرشها در چگونگی برخورد با بزهكاری نوجوانان كه به پیدایش شاخهی نویی در سیاست جنایی به نام
سیاست جنایی افتراقی در برابرِ كودكان و نوجوانان انجامید(رایجیاناصلی، 1381، ص 5- 4).
این گرایش نو، بر بكارگیری تدابیر ویژه نسبت به كودكان و نوجوانان تأكید میكند، تدابیری كه با داشتن ویژگیهای آموزشی – پرورشی، به حمایت از این قشر آسیبپذیری در برابر كژرویها و بزهكاری میاندیشد. همسو با این تحولات، مقرّرات بینالمللی كه در اسناد الزامآوری مانند كنوانسیون حقوق كودك بازتاب یافتهاند، بر حمایت ویژه ازكودكان و بكارگیری تدابیرِ آموزشی – پرورشی و باز پرورانه تأكید میكند. برای نمونه، مادهی 39 كنوانسیون حقوق كودك كشورهای عضو را متعهد میسازد كه همه اقدامهایی را كه برای تسریع بهبودی بدنی وروانی كودك بزهدیده لازم است، به كار بندد. دولت ایران نیز به این كنوانسیون پیوسته است، ولی حمایتهای دولت ایران بیشتر در سطح سیاست جنایی تقنینی و در چارچوب حمایت كیفری نمود، دارد، كه از آن جمله میتوان به مواد112، 198، 147 و.. . قانون مجازات اسلامی 1370 و مواد 646، 642، 631 و.. . از قانون مجازات اسلامی 1375 و نیز در سطح سیاست جنایی تقنینی میتوان به قانون حمایت از كودكان و نوجوانان(25/09/1381) اشاره كرد كه كودكآزاری را جرم و سزاوار كیفرهای حبس و جزای نقدی دانسته است كه نشانههایی از بزهدیدهشناسی حمایتی در آن آشكار است.یكی دیگر از پیشرفتهایی كه این بار از بعد آئین دادرسی بر پایهییك سیاست جنایی افتراقی صورت گرفته است «لایحه قانون تشكیل دادگاه اطفال و نوجوانان » است كه مقررات آن را نیز میتوان از دیدگاه بزهدیدهشناسی تفسیر كرد. زیرا در اینجا بزهكاری كودك یا نوجوان به منزلهییك ناهنجاری نگریسته میشود كه ممكن است از بزهدیدگی او در گذشته برخاسته باشد. وانگهی در صورت برخورد نادرست با بزهكاری روی داده، مرتكب نوجوان ممكن است در آستانه بزهدیدگی قرار بگیرد. از این رو سیاست جنایی افتراقی ایجاب میكند كه حتی زمانی كهیك كودك یا نوجوان رفتاری مرتكب میشود كه ماهیت آن با جرمهای بزرگسالانیكسان است، به دلیل آسیبپذیری بودن بهویژه از دیدگاه سن، پاسخی متناسب و سازگار با این وضعیت آسیبشناسانه برگزیده شود (رایجیاناصلی، 1384، ص3).
گذشته از تدابیركیفری، نمونههای پراكندهای از تدابیر غیركیفری را در حمایت از كودكان آسیبپذیری میتوان شناسایی كرد كه به نوعی با بزهدیدگی این قشر آسیبپذیری نیز پیوند میخورند. برای نمونه میتوان از قانون تأمین زنان و كودكان بیسرپرست مصوب(1371) نام برد كه كودكان بیسرپرست را به منزله كودكانی تعریف میكند كه «بنا بر علتی بهطور دائم یا موقت سرپرست خود را از دست داده باشند» به این تدابیر تقنینی باید پارهای تدابیر اجرایی از سوی برخی نهادها مانند سازمان بهزیستی را افزود كه بر پایه قانون اساسی برای برنامهریزی، هماهنگی و ارزشیابی و تهیهی ملاكها و استانداردهای خدماتی بهویژه در زمینه حمایت از زمینههایی چون جمع كردن كودكان خیابانی، ایجاد خانههای سلامت برای دختران و راه اندازی طرحهایی مانند طرح مركز مداخله در بحرانهای اجتماعی، طرح جایگزینی كودكان خیابانی و طرح سازماندهی موارد آزار و اذیت كودكان فعالیت میكند. نهادهای دولتی یاد شده در اجرای این طرحها با سازمانهای غیر دولتی علاقه مند به كار در این زمینه همكاری داشتهاند. (معظمی، 1382، ص 228– 226).
1-2- بیان مسئله
كودكان به عنوان آسیب پذیر ترین قشر جامعه، همواره مظلوم ترین و ستمدیده ترین افراد بوده اند. تاریخ پیدایش كودك آزاری به زمان هایی كه انسان خود را شناخته است بر می گردد. در زمان های قدیم كودك به عنوان كالا داد و ستد می شد و هیچ حقی نسبت به اعتراض به حقوق از دست رفته خود نداشتند. با گذشت زمان و متمدن شدن جوامع نسبت به حقوق اطفال توجه بیشتری داده شد و جوامع داخلی و بین المللی نیز به احیاء حقوق كودكان پرداخته اند.كودكان به لحاظ ویژگی های جسمی و روحی خاص نیازمند سیاست های متفاوت نسبت به بزرگسالان می باشند. آسیب پذیری فرد از نظر معیار آسیب شناسانه ی سن نه تنها در برخی از شاخه های علوم جنایی (مانند جرم شناسی و حقوق كیفری فنی یا خاص – گرایش كودكان و نوجوانان )جایگاه ویژه ای دارد، بلكه موضوع یكی از شاخه های سیاست جنایی افتراقی است. در حقوق كیفریِ كودكان و نوجوانان،كودك موجود انسانی است كه از نظر ویژگی بدنی و روانی با بزرگسالان متفاوت است. این تفاوت او را بیش از بزرگسالان در برابر كژروی و بزهكاری آسیب پذیر می سازد. از دیدگاه جرم شناسی نیز،گسترده تدابیر روان شناسانه – اجتماعی برای مداخله در پیشگیری از رفتارهای كژروانه با پایان دادن به عواملی كه فرد را از دوران كودكی در آستانه ی خطر قرار میدهد، در بر دارنده افراد آسیب پذیر ی است كه امكان بزهكاری شان درآینده همواره وجود دارد. در مورد این افراد ممكن است جابه جاییِ نقش بزه كار – بزه دیده بسیار متداول باشد. بدین ترتیب این رهیافت نو كه در نوشتگان علوم جنایی ازآن به پیشگیری زودرس یاد میكنند، از یافته های بزه دیده شناسی نیز سر چشمه میگیرد. در این جا با اصطلاحی به نام كودك در معرض خطر یا درآستانه خطر رو به رو می شویم كه به كودكی گفته می شود كه سلامت بدنی، روانی و اخلاقی او درآستانه خطر شدید است. هرگاه این خطر شدید ویژگی مجرمانه داشته باشد،كودك درمعرض خطر بزه- دیده گی انگاشته می شود. همچنین، كودك در آستانه خطر ممكن است با ادامه ی وضعیت خطر زا در آینده به بزه دیده تبدیل شود. كودك آزاری، عبارت است از آسیب رساندن بدنی، روانی یا عاطفیِ عمدی یا از روی غفلت به یك كودك، به ویژه به شكل بد رفتاری یا سوء استفاده ی جنسی یا ترك كودك توسط پدر و مادر یا پرستار كودك كه به بهره كشی یا سوءاستفاده، آسیب شدید بدنی، روانی یا عاطفی، بد رفتاری یا سوء استفاده ی جنسی، یا مرگ كودك بینجامد. نمو نه ی دیگرِ این كودك آزاریها سوء استفاده جنسی زنان از كودكان است، تصویر قالبی اجتماعی زنانگی و مادر بودن به این معناست كه عدالت جنایی و نظام های حمایت از كودكان به طور كلی از شناسایی زنان به منزله مرتكب سوء استفاده ی جنسی ناتوانند و اینكه شرح رویداد بزه دیدگی این كودكان به سوی نادیده انگاشته شدن یا كم ارزش جلوه دادن جهت یافته است( معظمی، 1382، صص 228- 226).
هم سو با این تحولات، مقرّرات بین المللی كه در اسناد الزام آوری مانند كنوانسیون حقوق كودك بازتاب یافته اند، بر حمایت ویژه ازكودكان و بكار گیری تدابیرِ آموزشی – پرورشی و باز پرورانه تاكید می كند. برای نمونه، ماده ی 39 كنوانسیون حقوق كودك كشور های عضو را متعهد می سازد كه همه اقدام هایی را كه برای تسریع بهبودی بدنی وروانی كودك بزه دیده لازم است، به كار بندد. دولت ایران نیز به این كنوانسیون پیوسته است، ولی حمایتهای دولت ایران بیشتر در سطح سیاست جنایی تقنینی و در چارچوب حمایت كیفری نمود دارد، كه از آن جمله می توان به مواد 112، 198، 147 و… قانون مجازات اسلامی 1370 و مواد 646 ، 642 ، 631 و… از قانون مجازات اسلامی 1375 و نیز در سطح سیاست جنایی تقنینی می توان به قانون حمایت از كودكان و نوجوانان (25/9/1381) اشاره كرد كه كودك آزاری را جرم و سزاوار كیفر های حبس و جزای نقدی دانسته است كه نشانه هایی از بزه دیده شناسی حمایتی در آن آشكار است. یكی دیگر از پیشرفت هایی كه این بار از بعد آئین دادرسی بر پایه ی یك سیاست جنایی افتراقی صورت گرفته است، »لایحه قانون تشكیل دادگاه اطفال و نوجوانان« است كه مقررات آن را نیز را می توان از دیدگاه بزه دیده شناسی تفسیر كرد. زیرا در این جا بزه كاریِ كودك یا نوجوان به منزله ی یك ناهنجاری نگریسته می شود كه ممكن است از بزه دیدگی او در گذشته برخاسته باشد. وانگهی در صورت برخورد نادرست با بزه كاری روی داده، مرتكب نوجوان ممكن است در آستانه بزه دیدگی قرار بگیرد. از این رو سیاست جنایی افتراقی ایجاب می كند كه حتی زمانی كه یك كودك یا نوجوان رفتاری مرتكب می شود كه ماهیت آن با جرم های بزرگسالان یكسان است، به دلیل آسیب پذیر بودن به ویژه از دیدگاه سن، پاسخی متناسب وسازگار با این وضعیت آسیب شناسانه برگزیده شود.( معظمی، 1382، صص 228- 226.)
گذشته از تدابیركیفری، نمونه های پراكنده ای از تدابیرغیركیفری را در حمایت ازكودكان آسیب پذیر می توان شناسایی كرد كه به نوعی با بزه دیدگی این قشر آسیب پذیر نیز پیوند می خورند. برای نمونه می توان از قانون تـأمین زنان وكودكان بی سرپرست (مصوب 1371) نام بردكه كودكان بی سرپرست را به منزله كودكانی تعریف می كند كه »بنا بر علتی – به طور دائم یا موقت سر پرست خود را از دست داده باشند.«به این تدابیر تقنینی باید پاره ای تدابیر اجرایی از سوی برخی نهادها مانند سازمان بهزیستی را افزود كه بر پایه قانون اساسی برای برنامه ریزی، هماهنگی و ارزشیابی و تهیه ی ملاك ها و استانداردهای خدماتی به ویژه در زمینه حمایت از زمینه هایی چون جمع كردن كودكان خیابانی، ایجاد خانه های سلامت برای دختران و راه اندازی طرح هایی مانند طرح مركز مداخله در بحران های اجتماعی، طرح جایگزینی كودكان خیابانی و طرح سازماندهی موارد آزار و اذیت كودكان فعالیت می كند. در پژوهش پیش رو نویسنده در نظر داشته تا با بررسی ابعاد مختلف پیشگیری اجتماعی این موضوع را در سیاست جنایی ایران در پیشگیری اجتماعی بزه دیدگی اطفال و به صورت تطبیقی در استاد بین المللی مورد واکاوی قرار دهد.
1-3- هدف تحقیق
كودكان بواسطه وضعیت خاصی كه دارند، بیش از هرگروه دیگری نیازمند حمایت و مراقبت از سوی خانواده، جامعه و حكومت میباشند و همواره در جوامع مختلف در این راستا تلاشهایی صورت گرفته است. البته جنبههای بزهدیدگی اطفال و بحث پیشگیری ازآن پیشتر از قرن 18 شروع شده است. اینكهایا در كشور ما نیز به این مسئله توجه شده است یا نه و در صورت مثبت بودن پاسخ تا چه حد توانستهایم خود را به معیارهای بینالمللی نزدیك كنیم و اینكه تعامل حقوق داخلی با اسناد بینالمللی در زمینه پیشگیری از بزهكاری تا چه حد بوده است، بحثی است كه در این نوشتار، به بررسی آن خواهیم پرداخت. بهطور كلی اهدافی كه نگارنده در نگارش این پایاننامه دنبال میكند عبارتند از:
الف – بررسی تفصیلی جنبههای بزهدیدگی اطفال.
ب- بررسی حمایتهای موجود و حمایتهایی كه واقعاً باید وجود داشته باشد.
ج- مقایسه سیاست جنایی ایران در زمینه موضوع پیشگیری از بزهدیدگی اطفال با اسناد مرتبط بینالمللی دراین زمینه.
د – ارائه راهكارهای مناسب برای پیشگیری از بزهدیدگی كودكان و حمایت از كودكان در معرض خطر.
1-4- سؤالات تحقیق
1- جایگاه رویكرد كیفری و غیركیفری در زمینه پیشگیری از بزهدیدگی اطفال در سیاست جنایی ایران و اسناد بینالمللی چیست؟
2- سیاست جنایی ایران تا چه حد با اسناد سازمان بینالمللی در زمینه پیشگیری از بزهدیدگی اطفال همسو بوده است ؟
3- تعامل رویكردهای كیفری و غیركیفری در سیاست جنایی ایران ناظر به پیشگیری از بزهدیدگی اطفال چگونه بوده است؟
1-5- فرضیات
1- در سیاست جنایی ایران بر رویكرد كیفری و در سیاست جنایی اسناد بینالمللی بر رویكرد غیركیفری جهت پیشگیری از بزهدیدگی اطفال تأكید شده است.
2- قوانین داخلی ایران و در كل سیاست جنایی ایران اساساً در جهت اسناد بینالمللی گام بر نداشته است.
3- حمایت كیفری و غیر كیفری بایستی بهطور هم زمان و مكمل هم برای پیشگیری از بزهدیدگی اطفال مورد توجه قرار گیرد.
(ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است)