سیاست تقسیم سود یکی از مهمترین مباحث مطرح در مدیریت مالی است، زیرا سود تقسیمی بیانگر پرداختهای نقدی عمده شرکتها و یکی از مهمترین گزینهها و تصمیمات فراروی مدیران به شمار میرود. مدیر باید تصمیم بگیرد که چه میزان از سود شرکت تقسیم و چه میزان در قالب سود انباشته مجددأ در شرکت سرمایهگذاری شود. به رغم اینکه پرداخت سود تقسیمی مستقیمأ سهامداران را بهرهمند میسازد، توانایی شرکت در انباشت سود به منظور بهره گیری از فرصت های رشد را تحت تأثیر قرار می دهد. به علاوه، این سیاست در بازار سهام، محتوای اطلاعاتی دارد و تغییر آن نیز برای سهامداران حاوی اطلاعات است. هر سرمایهگذار با توجه به نوع سلیقه، سهام شرکتی را خریداری میکند که سیاست تقسیم سود آن را مطلوب میداند.. بر این اساس، این پژوهش در صدد است تا به بررسی ساختار مالکیت و جریانهای وجوه نقد در تعیین سیاست تقسیم سود در 87 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران در طی دوره 1386-1391 به روش داده های ترکیبی بپردازد.این نوع پژوهش نیز از نوع پژوهشهای تجربی بوده که انجام آن به صورت قیاسی-استقرایی می باشد و یافتهها نشان میدهد که بین مالکیت نهادی و مالکیت فردی با سیاست تقسیم سود رابطه معکوس و معنادار وجود دارد. ولی بین وجه نقد عملیاتی و حساسیت وجه نقد با سیاست تقسیم سود رابطه معناداری وجود ندارد. این یافته ها میتواند علاوه بر بیان اهمیت نقش سیاست تقسیم سود در حوزه حسابداری مالی، به تأثیر آن بر تصمیمات داخلی مدیران اشاره کند و موجب شناخت بیشتر مدیران نسبت به اهمیت و نقش مفهوم سیاست تقسیم سود شود.
واژگان کلیدی: سیاست تقسیم سود، ساختار مالکیت، وجه نقد عملیاتی، حساسیت وجه نقد
تقسیم سود از دو جنبه بسیار مهم درخور بحث است، از یک طرف عاملی اثرگذار بر سرمایهگذاریهای آتی شرکتها است و از سوی دیگر بسیاری از سهامداران خواهان تقسیم سود نقدی هستند. از این رو سهامداران با هدف حداکثر کردن ثروت همواره باید بین علاقههای مختلف خود و فرصتهای سود آور سرمایهگذاری تعادل برقرار کنند بنابراین، تصمیم های تقسیم سود که از سوی مدیران گرفته میشود، بسیار حساس و دارای اهمیت است(مهرانی و تالانه، 1377).
شناسایی عوامل موثر بر نسبت سود تقسیمی نظر محققان زیادی را به خود جلب کرده است .تصمیمگیری درباره میزان پرداخت سود تقسیمی، ازتصمیمات مهمی است که شرکت با آن مواجه است. سیاست تقسیم سود از عوامل موثر بر ارزش شرکت است وسود بین سهامداران، تداوم فعالیت شرکت را امکانپذیر و حداکثر نمودن ثروت سهامداران را ممکن میسازد. سیاست تقسیم سود میتواند بر انتظار سهامداران، جریان نقد آزاد، شیوه تامین مالی، ساختار مالی وتداوم فعالیت واحد انتفاعی تاثیر مستقیم بگذارد(یاردینگ، 2011).
آنچه در این فصل مورد بررسی قرار میگیرد اهداف، اهمیت و چگونگی روش پژوهش میباشد تا نهایتاً اثراتی که ساختار مالکیت و جریانهای نقدی بر خط مشی تقسیم سود شرکتها میگذارند، محاسبه شود.
1-2- بیان مسأله
افراد جهت تصمیمگیری نیاز به اطلاعات مالی دارند، یکی از منابع اطلاعاتی، اطلاعات حسابداری است. در مبانی گزارشگری مالی به نقش اطلاعات مالی و مفید بودنآن در تصمیمگیری افراد اشاره شده است. هیئت استاندارد حسابداری مالی در بیانیه مفهومی شماره (1) هدف گزارشگری مالی را به این صورت بیان میکند که گزارشگری مالی باید اطلاعاتی را که سرمایهگذاران فعلی و بلاقوه، اعتباردهندگان و سایر استفادهکنندگان برای تصمیمگیری درباره سرمایهگذاری تامین مالی وتصمیمات مشابه لازم دارند را فراهم آورد(هیئت تدوین استاندارد حسابداری مالی، 1978).
بنابراین اطلاعاتی که به وسیله حسابداران تهیه میشود باید بتواند نیاز اطلاعاتی استفادهکنندگان را برآورده سازد. عدم قطعیت و ابهام در تمام جنبههای زندگی بشر از جمله تصمیمگیری، برنامهریزی و غیره اجتنابناپذیر است. بنابر نظریهی عدم قطعیت هایزنبرگ، اصولاً عدم قطعیت در ذات و طبیعت وقایع وجود دارد(هامر، 2009). حسابداری و گزارشگری مالی نیز از این قاعدهی کلی مستثنی نیست، سیاست تقسیم سود هم یکی از موضوعات ابهامآمیز در حسابداری بوده است که بسته به نوع سیاستهای تقسیم سود هر شرکتی بر قیمت سهام و ثروت سهامداران تاثیرگذاشته است. سیاست تقسیم سود از موضوعات مورد توجه ادبیات مالی در سالهای اخیر بوده است. تاکنون دلیل آن که شرکتها بخشی از عایدی خود را به عنوان سود تقسیمی بین سهامداران توزیع میکنند و یا اینکه چرا سهامداران به سود تقسیمی توجه دارند، به روشنی توضیح داده نشده است و این موضوع به عنوان معمای سود تقسیمی در ادبیات مالی هم چنان مطرح میباشد(بیرسن، 2010). تاکنون فرضیههای متعددی به منظور حل این معما ارائه شده است، میلر و مودیگلیانی (2008) بیان میکنند که مدیریت تقسیم سود نمیتواند باعث افزایش (کاهش) ثروت ذینفعان در یک بازار کامل و کارا گردد و با این وجود بازارهای سرمایه به طور کامل کارا نمیباشند. از طرف دیگر، پژوهشهای تجربی متعددی در مورد سیاست تقسیم سود شرکتها و رفتار سرمایهگذاران نسبت به آن انجام شده است. از جمله این پژوهشها میتوان به تحقیق لینتنر (2009) اشاره نمود. نتیجهی تحقیق وی نشان میدهد شرکتها سیاست پایداری در تقسیم سود دارند و بخش قابل توجهی از سود خود را به عنوان سود تقسیمی توزیع میکنند. بازارهای نوظهور نیز موارد دیگری به این معما افزودهاند در این بازارها پژوهشهای جدیدی جهت توضیح رفتار شرکتها در تقسیم سود انجام پذیرفته(گلین و همکاران، 2011).
اندازهگیریهایی که اکثر مطالعات انجام شده از ساختار مالکیت داشتهاند، همه براساس مهمترین سهامداران شرکتها با تاکید بر پنج نمونه از بزرگترین سهامداران شرکت است و در برخی مطالعات هم بربخشی از سهام که در مالکیت مدیریت است، تاکید شده است که مدیریت شامل هیأت رئیسه وافراد رده بالای مدیریتی هستند. تاکید براین نوع اندازه گیری به منظور پیگیری مشکلات بنگاهها نشان میدهد که سهامدارانی که همه آنها در رده مدیریت طبقهبندی میشوند همگی دارای منافع مشترک هستند که این چندان درست به نظرنمیرسد.
برای مثال، فردی را در نظر بگیرید که موقعیتش در شرکت تنها به این علت است که بخش بزرگی از سهام شرکت را در اختیار دارد. چنین افرادی دارای منافع مشترک با مدیران حرفهای نیستند. درواقع، منافع آنها بیشتر با سرمایهگذاران بیرون از شرکت سازگاری دارد. اعضای هیأت رئیسه و نمایندگان آنها مطمئناً با کسانی که فقط کارکنان مدیریتی شرکت هستند، منافع مشترک ندارند. بنابراین، سطوح بالای سهامداران مدیریتی نمیتواند شاخص قابل اطمینانی از قوت نمایندگی مدیران حرفهای درعملیات شرکت باشد که بسیاری از مطالعات آن را به عنوان شاخص در نظرگرفتهاند. با توجه به ساختار مالکیت شرکتها، انتظار داریم که این موضوع بر تقسیم سود هر سهم اثرگذار باشد. اطلاعات تاریخی مربوط به جریان وجوه نقد میتواند در قضاوت نسبت به مبلغ، زمان و میزان اطمینان از تحقق جریانهای وجوه نقد آتی به استفادهکنندگان صورتهای مالی کمک کند. اطلاعات مزبور، بیانگر چگونگی ارتباط بین سودآوری واحد تجاری و توان آن جهت ایجاد وجه نقد و در نتیجه مشخصکننده کیفیت سود تحصیل شده توسط واحد تجاری است. علاوه براین، تحلیلگران و دیگر استفادهکنندگان اطلاعات مالی اغلب به طور رسمی یا غیررسمی مدلهایی را برای ارزیابی و مقایسه ارزش فعلی جریانهای وجه نقد آتی واحدهای تجاری به کار میبرند. اطلاعات تاریخی مربوط به جریان وجوه نقد میتواند جهت کنترل میزان دقت ارزیابیهای گذشته مفید واقع شود و رابطه بین فعالیتهای واحد تجاری و دریافتها و پرداختهای آن را نشان دهد. با عنایت به توضیحات ذکر شده، هدف از انجام پژوهش این است که به بررسی ساختار مالکیت و جریانهای وجوه نقد در تعیین سیاست تقسیم سود میپردازد.
همانگونه که قبلاً بیان شد در شرایط کنونی سرمایهگذاری و اعتباردهی به شکل تصادفی عاقلانه به نظر نمیرسد و تمامی گروهها اعم از دولت، بنگاهها و حتی افراد مختلف به صورت انفرادی باعث برنامهریزی و بودجهبندی کوتاهمدت و بلندمدت درگیر هستند. در محیط امروز اطلاعات از اهمیت ویژهای برخوردار است و بدون داشتن اطلاعات مورد نیاز مالی و غیرمالی انجام موفقیتآمیز سرمایهگذاری و اعتباردهی ممکن نمیباشد. در دهه اخیر به نقش اطلاعرسانی حسابداری بیش از هر زمان دیگری تاکید شده است. پیشرفتهای وسیع در بکارگیری مدلهای کمی، علوم رفتاری و فناوری اطلاعات نقش قابل توجهی در تحول تفکر حسابداری ایفا کرده است. این تحولات نافذ و فراگیر، زمینههای متنوعی را برای تحقیقهای علمی و تجربی در حسابداری فراهم کرده است. یکی از مهمترین زمینهها، خطمشی تقسیم سود و عوامل اثرگذار خطمشی تقسیم سود هستند. با توجه به مطالب بیان شده در فصل دوم، موضوع خطمشی تقسیم سود و به دنبال آن نسبت پرداخت سود همواره به عنوان یکی از بحث برانگیزترین مباحث مالی مطرح بوده به طوری که علاقه اقتصاددانان قرن حاضر و بیش از پنج دهه اخیر را به خود معطوف کرده و موضوع الگوهای نظری جامع و بررسیهای تجربی بوده است.
شماری از الگوهای نظری متناقض که همگی فاقد پشتوانه قوی تجربی هستند، تلاشهای جاری را برای توضیح رفتار تقسیم سود شرکت سهامی میباشند. هم چنین شناسایی و تبیین عوامل تعیینکننده سیاست تقسیم سود، یکی از اصلیترین دغدغههای ذینفعان بنگاه اقتصادی است. آگاهی از این عوامل ضمن آنکه تصویر روشنی از توان توزیع نقدینگی شرکتها را ارائه میدهد، امکان برآورد رفتار آتی آنها را نیز فراهم میسازد. همیشه بین مدیران و صاحبان سهام عمده از یک طرف و هزاران هزار سرمایهگذار کوچک از طرف دیگر بر سر مسأله تقسیم سود تضاد وجود دارد. هدف سرمایهگذاران جزء از سرمایهگذاری بیشتر دریافت سود نقدی است و مایل هستند که بازده سهام خود را به شکل نقدی دریافت نمایند از طرف دیگر سهامداران عمده مایل هستند که سود در شرکت نگهداری و صرف توسعه گردد و در نتیجه قیمت سهام شرکت از این طریق افزایش یابد. البته این رابطه همیشه به این صورت نبوده و مواردی مشابه شده است که سهامداران عمده و بزرگ شرکت نیز خواهان پرداخت سود بیشتری بودهاند. بنابراین پژوهش به دنبال بررسی آثار ساختار مالکیت و جریانهای نقدی بر خطمشی تقسیم سود است. با توجه به موارد مذکور سوال اصلی تحقیق عبارت است از:
ساختار مالکیت و جریانهای نقدی بر خطمشی تقسیم سود چه تاثیری دارد؟
1-3 – اهمیت وضرورت پژوهش
یکی از اقلام حسابداری که در گزارشگری مالی (صورت سود وزیان) تهیه و ارائه میشود (سود خالص) است. معمولاً سود به عنوان عاملی برای تدوین سیاست تقسیم سود، عاملی برای پیشبینی و از همه مهمتر راهنمایی برای سرمایهگذاری وتصمیمگیری به شمار میآید. سیاست تقسیم سود یکی از چالشیترین مباحث مدیریت مالی است. تئوری نظری متضاد که اغلب فاقد پشتوانه تجربی هستند به دنبال توضیح سیاست تقسیم سود شرکت هستند(فرانکفوتر و وود،2002)..
فرآیند تصمیمگیری در مورد مسایل مالی امری دشوار و کاملاً تخصصی است. بنابراین ارایه اطلاعات مفید به تصمیمگیرندگان به منظور
اتخاذ تصمیم بهینه، هدف هر تحقیق علمی میتواند باشد. ضرورت انجام این تحقیق نیز تحلیل و مطالعه فاکتورهایی اساسی است که در فرآیند تصمیمگیری میتواند نقش ویژهای ایفا کند. یکی از مسایل مهم در زمینهی موضوعات مربوط به سیاست تقسیم سود، ریشهیابی دلایل اتخاذ یک خطمشی تقسیم سود مشخص از سوی شرکتها است. این موضوع میتواند راهگشای تصمیمگیریهای مهم اقتصادی برای گروههای مختلف ذینفع، به ویژه سرمایهگذاران باشد. زیرا عوامل تعیینکننده به دست آمده از این ریشهیابی، نه تنها به توضیح رفتار شرکتها در گذشته کمک مینماید، بلکه ابزاری را برای پیشبینی حرکت و مسیر آتی آنها در این حوزه فراهم میآورد. طبق نظریه انتظارات عقلایی، سهامداران انتظارات خاصی از شرکت در مورد سود دارند اگر اعلان سود مطابق آن چیزی باشد که بازار انتظار دارد، قیمتها تغییر نخواهند کرد؛ ولی اگر سهامدار در بازار یک تغییر غیرمنتظره در سود تقسیمی ببیند از خود خواهد پرسید که منظور مدیران از این تغییر چه بوده است(جهانخانی، 1372). شرح فوق اهمیت خطمشی تقسیم سود و تأثیر روانی میزان سود را در قیمت سهام و انتظارات سهامدار بیان میکند. هدف پژوهش حاضر بررسی عوامل مؤثر بر سیاست تقسیم سود به منظور کمک به تصمیمگیرندگان میباشد.
1- 4- اهداف پژوهش
هدف کلی پژوهش حاضر شناخت عوامل موثر بر سیاست تقسیم سود است.
اهداف فرعی پژوهش:
الف( شناخت تاثیر مالکیت نهادی بر سیاست تقسیم سود
ب(شناخت تاثیر مالکیت فردی بر سیاست تقسیم سود
ج(شناخت تاثیر وجه نقد عملیاتی بر سیاست تقسیم سود
د(شناخت تاثیر حساسیت جریانات نقدی بر سیاست تقسیم سود
1-5 – قلمرو پژوهش
1-5-1- قلمرو موضوعی
در این پژوهش با استفاده از صورتهای مالی شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران به بررسی ساختار مالکیت و جریانهای وجوه نقد در تعیین سیاست تقسیم سود میپردازد.
1-5-2- قلمرو مکانی
قلمرو مکانی پژوهش حاضر، شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران است. با توجه به این که اطلاعات مالی شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تحت بررسی و نظارت قرار میگیرد؛ به نظر میرسد اطلاعات مندرج در صورتهای مالی این شرکتها از کیفیت بیشتری برخوردار باشد.
1-5-3 – قلمرو زمانی
قلمرو زمانی پژوهش حاضر فاصله زمانی بین سالهای 1386 الی 1391(یک دوره 6 ساله) تعیین شده است.
1-6- فرضیههای پژوهش
با توجه به تئوریها و پیشینه موجود، این تحقیق شامل چهار فرضیه به شرح زیر میباشد:
فرضیه اول:
بین مالکیت نهادی و سیاست تقسیم سود رابطه معناداری وجود دارد.
فرضیه دوم:
بین مالکیت فردی و سیاست تقسیم سود رابطه معناداری وجود دارد.
فرضیه سوم:
بین وجه نقد عملیاتی و سیاست تقسیم سود رابطه معناداری وجود دارد.
فرضیه چهارم:
بین حساسیت جریانات نقدی و سیاست تقسیم سود رابطه معناداری وجود دارد.
1-7- تعریف مفهومی متغیرها
1-7-1- سود تقسیمی: منظور از سود تقسیمی هر سهم ( DPS )، سود نقدی متعلق به هر سهم به ریال است که معمولاً در زمان برگزاری مجمع عمومی عادی سالانه مالی تعیین میگردد (جهانخانی و قربانی، 1384).
1-7-2- مالکیت نهادی: مالکیت سهام توسط نهادهای مالی مانند شرکتهای بیمه، بانکها، صندوقهای بازنشستگی، صندوقهای سرمایهگذاری و بانکهای سرمایهگذار می باشند ( کوه، 2003). این مقدار درصدی از سهام شرکت است که توسط نهادهایی سرمایهگذاری خاص ( شخصیت یا موسسهای که به خرید و فروش حجم عظیمی از اوراق بهادار میپردازد مانند بانک ) نگهداری میشود.
1-7-3- مالکیت فردی: مالکیت سهام شرکت توسط افراد.(اشخاص حقیقی)
1-7-4- وجه نقد عملیاتی:جریان نقد عملیاتی، وجه نقد ایجاد شده در نتیجه عملیات شرکت است که معمولا با کسر شدن همه هزینههای عملیاتی از درآمدها به دست میآید، اما مجموعهای از تعدیلات بر روی سود خالص صورت میگیرد (پور حیدری و همکاران، 1389). یکی از روشهای محاسبه جریان نقد عملیاتی به شرح زیر است:
مالیات – هزینه استهلاک + سود قبل از بهره و مالیات = وجه نقد عملیاتی
1-7-5- حساسیت وجه نقد: تغییرات وجه نقد به مجموع داراییها، معیاری برای اندازهگیری حساسیت وجه نقد میباشد. شرکتها برای جمعآوری وجه نقد به منظور سرمایهگذاری در پروژههای سودآور تلاش میکنند (کاشانی پور و نقی نژاد، 1388).
1-7-6- اندازه شرکت: اندازه شرکت عبارتست از لگاریتم طبیعی ارزش بازار حقوق صاحبان سهام شرکت (شوروزی و پهلوان، 1389).
1-8- تعریف عملیاتی متغیرها
1-8-1- متغیر وابسته
متغیر وابسته همان متغیر اصلی است که به منزله یک مطلب قابل پژوهش جلوه میکند. با تحلیل متغیر وابسته میتوان برای حل مسئله به پاسخهایی دست یافت. متغیر وابسته این پژوهش سیاست تقسیم سود میباشد که آن را میتوان با DPS نشان داد.
1-8-2- متغیر مستقل
متغیر مستقل به گونهای مثبت یا منفی بر متغیر وابسته تاثیر میگذارد. دلیل تغییر در متغیر وابسته را باید در متغیر مستقل جست و جو کرد. متغیرهای مستقل در پژوهش حاضر مالکیت نهادی، مالکیت فردی، وجه نقد عملیاتی و حساسیت وجه نقد میباشد که نحوه سنجش آنها در این پژوهش به شرح زیر میباشند:
درصد مالکیت نهادی و مالکیت فردی در صورتهای مالی شرکتها و همچنین در سایت حاکمیت شرکتی موجود است و نیازی به محاسبه ندارد.
- دل به منظور محاسبه حساسیت وجه نقد
تغییرات وجه نقد اول و اخر دوره شرکت:
1-8-3- متغیر کنترلی
این متغیرها جهت پیرایش یافته ها در مدل گنجانده میشوند تا یافتهها ارتباط دقیقتری را نشان دهند. متغیرهای کنترلی در این پژوهش شامل اندازه شرکت، اهرم مالی و سودآوری میباشد:
Size = Natural Logarithm of Net Sales
Size: اندازه شرکت
Natural Logarithm of Net Sales: لگاریتم طبیعی خالص فروش
DAR = Total Debt/Total Assets
DAR :اهرم مالی شرکت
Total Debt: مجموع بدهیها
Total Assets: مجموع داراییها
: سود ناخالص عملیاتی شرکت i در سال t
: سود عملیاتی شرکت i در سال t
: مجموع داراییهای شرکت i در سال t
2- مبانی نظری
2-2– سیاست تقسیم سود
سیاست تقسیم سود یکی از بحثانگیزترین مباحث مالی است. الگوی نظری متضاد که گاهاً فاقد پشتوانه قوی تجربی هستند، به دنبال توضیح سیاستهای تقسیم سود شرکت میباشند(فرانکفوتر و وود، 2002). تقسیم سود از دو جنبه بسیار مهم قابل بحث است. از یک طرف عاملی اثرگذار بر سرمایهگذاریهای پیش روی شرکتهاست. تقسیم سود موجب کاهش منابع داخلی و افزایش نیاز به منابع داخلی می شود. از طرف دیگر بسیاری از سهامداران شرکت خواهان تقسیم سود نقدی هستند، از این رو مدیران با هدف حداکثر کردن ثروت همواره باید بین علایق مختلف آنان و فرصت های سودآور سرمایهگذاری تعادل بر قرار کنند. بنابراین تصمیمات تقسیم سود که از سوی مدیران شرکت ها اتخاذ میشود بسیار حساس و دارای اهمیت است(مهرانی و تالانه، 1377).
توجه همه جانبه به عوامل و محدودیتهای مؤثر بر سیاست تقسیم سود علاوه بر به حداکثر رسانیدن ثروت سهامداران، موجبات حفظ و بقای شرکت در عرصه رقابت و رشد و توسعه روزافزون آن را فراهم مینماید.
2-22 نظریه های سیاست تقسیم سود
اولین گامهای نظریهپردازی در زمینه سیاست تقسیم سود، به پیشبینی اثر پرداخت سود بر قیمت سهام مربوط میشود. در طول قرن اخیر، سه مکتب فکری در اینزمینه ( اثر پرداخت سود بر قیمت سهام ) به وجود آمدند. نتایج تحقیقات مکتب اول نشان میدهد سود سهام پرداختی اثر مثبت و قابل توجهی بر قیمت سهام دارد، گروه دوم بر این باورند که قیمتهای سهام همبستگی منفی با میزان سود سهام پرداختی دارد و گروه سوم مدعیاند میزان تقسیم سود شرکت در ارزیابی قیمت سهام نامربوط است.