در چند دهه اخیر با رشد و رونق تجارت در سطح جهانی، اهمیت داراییها و منابع لازم برای ادامه فعالیت شرکتها تبدیل به یک امر حیاتی شده است. باگذشت زمان مشخصشده است که وجود گروه خاصی از داراییها تحت عنوان داراییهای نامشهود در ایجاد مزیت رقابتی پایدار برای شرکتها ضروری است. بهطوری که شرکتهایی توانایی باقی ماندن در عرصه رقابت امروزی رادارند که میزان قابلتوجهی در این گروه از داراییها سرمایهگذاری کنند. در همین راستا، بسیاری از پژوهشگران در ادبیات حسابداری و مدیریت بر اثرات داراییهای نامشهود بر عملکرد اقتصادی شرکتها تمرکز کردهاند (به عنوان نمونه، کورادو و همکاران، 2006؛ اولینر و همکاران، 2007؛ بانتمپی و مایرسه، 2008؛ مارکو و همکاران، 2009).
با این وجود، پژوهشهایی که به بررسی عوامل مرتبط با میزان سرمایهگذاری در داراییهای نامشهود شرکتها بسیار اندک است (آریقتی و همکاران، 2014). نوع صنعت یکی از مهمترین عواملی است که تاکنون بهوسیله پژوهشگران به عنوان عاملی مؤثر بر تمایل شرکتها در خصوص سرمایهگذاری در داراییهای نامشهود شناساییشده است. این عامل ازآنجا نشأتگرفته است که میزان نوآوری در صنایع مختلف، متفاوت است (کوکبورن و گریلیچز، 1988). از دیدگاه آریقتی و همکاران (2014) ناهمگونی شرکتها نیز میتواند عامل مؤثری بر میزان سرمایهگذاری آنها در داراییهای نامشهود باشد. بنابراین، با توجه به شرایط خاص ایران به لحاظ اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و اجتماعی و ازآنجاکه در ایران تاکنون پژوهشی به بررسی تأثیر ناهمگونی شرکتها میزان سرمایهگذاری آنها در داراییهای نامشهود نپرداخته است، پژوهش حاضر به بررسی تجربی تأثیر ناهمگونی شرکتها بر میزان سرمایهگذاری آنها در داراییهای نامشهود میپردازد.
در ادامه این فصل در بخش (1-2) مسأله پژوهش بیانشده است. بیان مسأله پژوهش در خصوص پی بردن به اهمیت و ارزش پژوهش و شناسایی اهداف پژوهش که به ترتیب در بخشهای (1-3) و (1-4) بیانشدهاند، کمک بسیار مینماید. در ادامه سؤالات پژوهش (بخش 1-5) و فرضیههای پژوهش (بخش 1-6) بیانشده است. در بخش (1-7) روش پژوهش شامل روش گردآوری دادهها، متغیرهای پژوهش، جامعه آماری و نمونه پژوهش و روش آزمون فرضیهها ارائه گردیده است. در بخش (1-8) استفادهکنندگان از نتایج پژوهش، و در بخش (1-9) واژههای کلیدی این پژوهش تعریفشدهاند. درنهایت، بخش (1-10) ساختار کلی این پایاننامه در فصلهای باقیمانده را تشریح میکند.
1-2- بیان مسأله پژوهش
کلیه منابع اقتصادی در تملک مؤسسه که انتظار منافع آتی از آنها میرود، دارایی نام دارد. ارزش یک شرکت در بازارهای مالی بر پایه توان کسب سود سرمایههای آن شرکت استوار است. ارزش یک شرکت را میتوان به اجزای داراییهای مشهود و داراییهای نامشهود تقسیمبندی کرد. داراییهای مشهود داراییهایی هستند که دارای موجودیت عینی بوده و در روال عادی عملیات مؤسسه بهگونهای مؤثر مورداستفاده قرار میگیرند. داراییهای نامشهود به آن گروه از داراییهای درازمدتی اطلاق میشود که دارای موجودیت عینی نبوده اما دارای حقوق قانونی و ارزش اقتصادی بوده و منافعی را برای مؤسسه در آینده فراهم میکند. مثالهایی از داراییهای نامشهود که قدرت سودآوری شرکت را افزایش میدهند عبارت از حق اختراع، علائم تجاری، منابع مواد اولیه، نامهای تجاری، تحقیق و توسعه (D&R) و سرقفلی میباشد (عزیزخانی و خدادادی، 1387).
داراییهای نامشهود شامل داراییهایی که در داخل تولیدشدهاند (به عنوان نمونه، طرحها و نقشهها، علائم تجاری و …) و یا داراییهایی که از طریق بازار خریداریشدهاند (به عنوان نمونه، مجوز فنآوری، ثبت اختراعات و …)، میباشد (کورادو و همکاران، 2006). بهطورکلی داراییهای نامشهود را میتوان در چهار گروه طبقهبندی کرد. گروه اول، سرقفلی خریداریشده، گروه دوم، دارایی نامشهود تحصیل شده، گروه سوم، دارایی نامشهود ایجادشده بهوسیله شرکت و درنهایت گروه چهارم به تحقیق و توسعه اختصاص دارد. استانداردهای پذیرفتهشده حسابداری در مورد گروههای اول، دوم و چهارم رهنمودهای لازم را ارائه کرده است. سرقفلی خریداریشده به بهای تمامشده، دارایی نامشهود تحصیل شده به ارزش منصفانه در زمان خرید و تحقیق و توسعه نیز به بهای تمامشده و به عنوان اقلام سرمایهای در دفاتر ثبت میشوند. مشکل فرآیند حسابداری نیز در این خصوص واردکردن ارزشهای حدسی در این فیمابین است؛ درحالیکه خود دارایی نیز حدسی است. این موضوع باعث شده که بیشتر داراییهای نامشهود در آمریکا شناسایی و ثبت نشود. بهطورکلی، دو دیدگاه عمده در خصوص حسابداری داراییهای نامشهود وجود دارد. برخی از صاحبنظران حسابداری عقیده دارند که نسبت بالای ارزش بازار سهام به ارزش دفتری بیانگر وجود داراییهای نامشهود ثبتنشده در شرکت است و اگر داراییهای ثبتنشده در ترازنامه وجود داشته باشد موجب بروز مشکلات متعددی خواهد شد. افزون بر این، مطالعات تجربی نشان دادهاند که رابطه مثبتی بین داراییهای نامشهود و قیمتهای سهام وجود دارد (ماتوسی و ویات، 2006)
دلایل برخی دیگر از افراد مبنی بر اهمیت وجود دارایی نامشهود در شرکتها و ارزش آنها، وثیقه قرار دادن این نوع داراییهای ثبتنشده برای وامها و همچنین بیمه کردن این نوع داراییها است (فاستر و همکاران، 2003).
ویت ول (2008) بیان میکند که اگر داراییها کمتر از واقع ارزیابی شوند و یا داراییهای نامشهود ثبت نشوند، پیامدهای زیر را برای شرکتها در پی خواهد داشت:
- بازده بازار کمتر به دلیل بسنده کردن مدیر به بازده کم در اثر داراییهای کمتر؛
- دامنه قیمت پایین برای شرکت؛
- از دست دادن اعتماد سرمایهگذاران و آسیب در فروپاشی یا اعمال کنترل.
بنابراین، با توجه به اهمیت داراییهای نامشهود در عملیات شرکتها برای ثبت این دسته از داراییها مدلهایی نظیر مدل لاندزمن پیشنهادشده است (سلامالدین و همکاران، 2010).
افزون بر این، بخش بزرگی از پژوهشهای تجربی اخیر نشان دادهاند که داراییهای نامشهود در اقتصاد دانشمحور مدرن نقش عمده و کلیدی ایفا میکند. به عنوان نمونه، کورادو و همکاران (2005) در دهه 2000 میلادی ارزش داراییهای نامشهود کشور آمریکا افزایش چشمگیری داشته است. همچنین، ناکامورا (2003) نشان داد که ارزش داراییهای نامشهود در 40 سال اخیر در آمریکا به دو برابر افزایشیافته است. هالتن و هائو (2008) نیز نشان دادند که هنگامیکه در آمریکا مخارج تحقیق و توسعه و سرمایههای نامشهود به حسابهای مالی متعارف اضافهشدهاند، ارزش کل داراییهای شرکتها 57 درصد افزایشیافته است. در سایر کشورها (در ژاپن میاگاوا و کیم، 2008؛ در انگلیس مارانو و هاسکل، 2006؛ در فنلاند جالاوا و همکاران، 2007؛ در هلند وانرویجن-هورستن و همکاران، 2008؛ در ایتالیا بانتمپی و مایرسه، 2008) نیز روند مشابهی گزارششده است.
از بعد کمّی نیز پژوهشهای مختلفی بر ارتباط بین داراییهای نامشهود و عملکرد شرکت تأکید کردهاند (به عنوان نمونه، مارکو و همکاران، 2009؛ الینر و همکاران، 2007؛ و اوماهونی و وچی، 2009). پژوهشگرانی همچون هال و همکاران (2005)، گرینهالگ و روگرز (2006) و ساندر و بلاک (2011) نیز اعتقاددارند که وجود داراییهای نامشهود بهطور قابلتوجهی بر ارزش شرکتها در بازارهای مالی تأثیر دارد.
از دیدگاه آریقتی و همکاران (2014) ناهمگونی سرمایهگذاری در دارایی نامشهود باید با تمرکز بر روی ویژگیهای خاص شرکتها از قبیل اندازه، ساختار سازمانی و پایه و اساس دارایی نامشهود تاریخی موردمطالعه قرار گیرد. با این وجود، کشور ایران دارای زیرساختهای اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و اجتماعی متفاوتی نسبت به سایر کشورهاست. بر این اساس و با توجه به آنچه در بالا آمد، میتوان مسأله اصلی پژوهش را به این نحو مطرح کرد که: آیا در ایران رابطه معناداری بین داراییهای نامشهود و ناهمگونی شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران وجود دارد؟ به عبارت دیگر، آیا ناهمگونی شرکتها تأثیری بر میزان سرمایهگذاری آنها در داراییهای نامشهود دارد؟
1-3- اهمیت و ضرورت انجام پژوهش
با توجه به اهمیت فزاینده داراییهای نامشهود در چند دهه اخیر و کاربردهای فراوان آن در تصمیمات اقتصادی، افزایش سرمایهگذاری در این دسته از داراییها در حال حاضر تبدیل به یک مسأله مهم و گسترده در تصمیمگیریهای اقتصادی و مباحث حرفهای شده است. با این وجود، تاکنون پژوهشهای اندکی در خصوص عوامل تعیینکننده سرمایهگذاری در داراییهای نامشهود صورت گرفته است. به بیان دقیقتر، اگرچه به صورت گسترده این نکته که داراییهای نامشهود در حال تبدیل به منبع اصلی سود و مزیت رقابتی هستند مورد تائید میباشد اما تعداد اندکی از مطالعات تجربی درواقع به بررسی عواملی میپردازند که ممکن است شرکتها را به سمت پذیرفتن این نوع از سرمایهگذاری فنی سوق دهند. بنابراین، اهمیت این پژوهش این است که به گونه تجربی به مدیران، سرمایهگذاران و سایر تصمیمگیرندگان نشان میدهد که تأثیر ناهمگونی شرکتها بر میزان سرمایهگذاری آنها در داراییهای نامشهود در بورس اوراق بهادار تهران چیست. یعنی اگر وضعیت ناهمگونی شرکتها، به صورت بهینه و مطلوب اجرا شوند، به چه میزان درروند سرمایهگذاری در داراییهای نامشهود آنها تأثیر دارد؟
همچنین، انجام پژوهش در رابطه با ناهمگونی شرکتها و میزان سرمایهگذاری آنها در داراییهای نامشهود و آثار آن میتواند برای مسئولان بورس اوراق بهادار در تغییر احتمالی رویههای موجود و همچنین برای سرمایهگذاران و مدیران در تصمیمگیری و تدوین استراتژیهای سرمایهگذاری سودمند باشد. به هر حال از نظر هر دو گروه مدیران و سیاستگذاران دستیابی به درک واضحی از آنچه تمایل شرکتها به سرمایهگذاری در داراییهای نامشهود را تعیین میکند، میتواند از اهمیت اساسی برخوردار باشد. افزون بر این، با توجه به رشد و رونق چشمگیر بورس اوراق بهادار تهران، در سالهای اخیر و نیز استفاده از داراییهای نامشهود و ناهمگونی شرکت، انجام یک پژوهش و سنجش دقیق که آثار ناهمگونی شرکت بر سرمایهگذاری در داراییهای نامشهود را بررسی کند، ضروری به نظر میرسد. به عبارت دیگر، با توجه به اینکه تاکنون در ایران پژوهشی که بیانگر اثرات ناهمگونی شرکت بر میزان سرمایهگذاری در داراییهای نامشهود باشد در ادبیات حسابداری مشاهده نشده است، با این پژوهش میتوان به اهمیت ناهمگونی شرکتها در رابطه با بحث سرمایهگذاری در داراییهای نامشهود دست یافت.
1-4- اهداف پژوهش
با توجه به اینکه داراییهای نامشهود به عنوان یکی از عوامل اصلی ایجاد مزیت رقابتی برای شرکتها و موفقیت آنها مطرحشده است، راهکارهای افزایش سرمایهگذاری در داراییهای نامشهود در حال حاضر تبدیل به یک مسأله مهم و گسترده در تصمیمگیریهای اقتصادی، پژوهشها و مباحث حرفهای شده است. در همین راستا، پژوهش حاضر بر آن است که الگوهای ناهمگونی شرکتها در میزان سرمایهگذاری در داراییهای نامشهود را در شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران موردبررسی قرار دهد و در صورت وجود این پدیده از آن به عنوان معیاری مناسب در تصمیمگیریهای اقتصادی و مدیریتی استفاده کند. به عبارت دیگر، با انجام این پژوهش رابطه بین داراییهای نامشهود و ناهمگونی شرکتها بررسی میشود. اندازه یکی از ویژگیهایی مهمی است که صرفنظر از صنعتی که شرکت در آن فعالیت میکند، ممکن است تأثیری مثبت بر تمایل به سرمایهگذاری در داراییهای نامشهود داشته باشد. همچنین، شرکتهایی که سرمایههای انسانی بیشتری دارند، تمایل دارند تا بیشتر در داراییهای نامشهود سرمایهگذاری کنند. بنابراین، هدف اصلی از این پژوهش بررسی این عوامل بر میزان سرمایهگذاری در داراییهای نامشهود شرکتها است.
1-5- سؤالهای پژوهش
سؤال اصلی این پژوهش عبارت است از اینکه: آیا بین ناهمگونی شرکتها و میزان سرمایهگذاری شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران در داراییهای نامشهود رابطه معناداری وجود دارد؟ بنابراین، در خصوص دستیابی به پاسخی برای سؤال اصلی پژوهش، میتوان سؤالهای فرعی را به صورت زیر مطرح کرد:
- آیا بین میزان سرمایهگذاری در داراییهای نامشهود و اندازه شرکتها رابطه معناداری وجود دارد؟
- آیا بین میزان سرمایهگذاری در داراییهای نامشهود و سرمایههای انسانی شرکتها رابطه معناداری وجود دارد؟
- آیا بین میزان سرمایهگذاری در داراییهای نامشهود و میزان محدودیت در تأمین مالی شرکتها رابطه معناداری وجود دارد؟
1-6- فرضیههای پژوهش
این پژوهش تمرکز بر ویژگیهایی از ناهمگونی شرکتها دارد که میتوانند بر میزان سرمایهگذاری آنها در داراییهای نامشهود تأثیر بگذارند. این ویژگیها عبارتاند از: اندازه شرکتها، سرمایههای انسانی و میزان محدودیت در تأمین مالی شرکتها. بنابراین، با توجه به مطالب مطرحشده میتوان فرضیههایی به شرح زیر ارائه کرد:
فرضیه اصلی پژوهش: بین میزان سرمایهگذاری در داراییهای نامشهود و ناهمگونی شرکتها در بورس اوراق بهادار تهران رابطه معناداری وجود دارد.
فرضیههای فرعی:
فرضیه فرعی اول: تمایل به سرمایهگذاری در داراییهای نامشهود در شرکتهای بزرگ و کوچک، با یکدیگر متفاوت است.
فرضیه فرعی دوم: شرکتهایی که از سرمایههای انسانی بیشتری برخوردارند، تمایل بیشتری برای سرمایهگذاری در داراییهای نامشهود دارند.
فرضیه فرعی سوم: تمایل به سرمایهگذاری در داراییهای نامشهود در شرکتهای دارای محدودیت در تأمین مالی نسبت به سایر شرکتها متفاوت است.
1-7- روش انجام پژوهش
1-7-1- روش پژوهش و گردآوری دادهها
پژوهش بهطورکلی بر کشف اصول عمومی و کلیتها تأکید دارد و ویژگیهای کلی مجموعه موردبررسی را به دست میدهد. پژوهش، جستجوی ماهرانه، منظم و دقیق در پدیدهها است (دلاور، 1384). به عبارت دیگر، پژوهش علمی را میتوان چنین تعریف کرد؛ «فرآیندی که به کمک آن میتوان روابط پنهان در پس یک پدیده را که مغشوش به نظر میرسند، کشف نمود» (آذر، 1381). این پژوهش از نوع پژوهشهای شبه تجربی است؛ که به لحاظ هدف در زمره پژوهشهای کاربردی، قرار میگیرد. بهطور جمعآوری دادهها و اطلاعات، از روش کتابخانهای استفاده خواهد شد. در خصوص جمعآوری اطلاعات مربوط به بخش مبانی نظری و پیشینه پژوهش از کتب، مجلات و سایتهای تخصصی فارسی و لاتین استفاده میشود. اطلاعات موردنیاز شرکتها نیز از طریق نرمافزار تدبیر پرداز نسخه 2 و سایت رسمی سازمان بورس اوراق بهادار گردآوری خواهند شد. درنهایت، دادهها با استفاده از نرمافزار Excel نسخه 2007 آماده و سپس با استفاده از نرمافزارهای SPSS نسخه 20 و Eviews نسخه 7 تجزیه و تحلیل انجام خواهد شد.
1-7-2- متغیرهای پژوهش
1-7-2-1- متغیرهای مستقل
متغیرهای مستقل این پژوهش معیارهای ناهمگونی شرکتها است. برای تعیین ناهمگونی شرکتها از برخی از ویژگیهای شرکتها به شرح زیر استفادهشده است:
- اندازه شرکتها: عبارت از لگاریتم طبیعی کل فروش شرکتها است.
- سرمایههای انسانی شرکتها: در این پژوهش قابلیتهای مدیران شرکتها به عنوان معیاری از سرمایههای انسانی آنها استفادهشده است.
- محدودیت در تأمین مالی: برای تمیز شرکتهای محدود در تأمین مالی، از شاخص محدودیت در تأمین مالی کاپلن و زینگالس (1997) (KZ) بومی شده بهوسیله تهرانی و حصارزاده (1388) استفادهشده است.