امروزه مبحث سرمایه گذاری به یکی از مهم ترین مسائل زندگی انسان ها تبدیل شده است . افراد برای اینکه رفاه و آسایش فعلی و آتی خود را بهبود بخشند اقدام به سرمایه گذاری می کنند . وجوهی که سرمایه گذاری می شوند . می توانند ناشی از دارائیهای موجود فرد ، مبالغ وام گرفته شده یا پس انداز افراد باشد . سرمایه گذاران تلاش می کنند ثروت خود را به بهترین نحو سرمایه گذاری کنند . تا هم از عواملی مانند تورم مصون بمانند و هم ثروت خود را افزایش دهند .
بسیاری از اقتصاددانان معتقدند افزایش سرمایهگذاری هر چند شرط کافی نیست،اما شرط لازم برای دستیابی به رشد و توسعه اقتصادی است.با توجه به کمبود منابع سرمایهگذاری در اکثر کشورهای در حال توسعه،تخصیص بهینه این منابع محدود بین فعالیتهایی که حداکثر کارآمدی را داشته باشند از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است.در این فرایند باید ضمن شناسایی مزیتهای نسبی یک کشور،نسبت به تخصیص بهینه منابع بین بخشهای مختلف اقتصادی اقدام نمود. با توجه به اهمیت موضوع، این پژوهش به دنبال یافتن این پرسش است که سرمایهگذاری در چه بازارهایی از اقتصاد ایران کارآمدی بیشتری داشته است و اولویت سرمایهگذاری در چه بازارهایی است.
1-2-بیان مسئله تحقیق
اصل ثابتی در فرهنگ سرمایهگذاری وجود دارد مبنی بر این که سرمایه از ریسک و خطرگریزان است و به سوی بازده و سود تمایل دارد. به همین خاطراست که سرمایهگذاران ریسکگریز از ورود سرمایه خود به جایی که خطر و ریسک وجود دارد یا افق نامشخصی در برابر سود و اصل سرمایهشان هست، امتناع میکنند. اما آیا میتوان جایی را پیدا کرد که سرمایهگذاری در آن ریسک نداشته باشد؟ ریسک و خطر از دست دادن اصل و فرع سرمایه در همه جا هست، بعضی سرمایهگذاریها پرخطرند و برخی کم خطر. سرمایهگذار با توجه به میزان خطر و ریسک سرمایهگذاری، انتظار سود و بازده متناسب را دارا میباشد. معمولاً سرمایه گذاران به وسیله تجزیه و تحلیل های مالی خود به دنبال بازده متناسب با توجه ریسک مربوط میباشند .
در یک بازار متعارف که در آن عوامل بازار واجد اطلاعات میباشند، بازده بالا همواره ریسک بالاتری را نیز به دنبال خواهد داشت.این موضوع موجب میشود که همواره تصمیمگیری جهت سرمایهگذاری بر اساس روابط میان ریسک و بازده صورت گیرد و یک سرمایهگذار همواره دو فاکتور ریسک و بازده را در تجزیه و تحلیل و مدیریت سبد سرمایهگذاری های خود مدنظرقرار دهد. به عبارت دیگر، سرمایهگذاری به عنوان یک تصمیم مالی همواره دارای دو مؤلفه ریسک و بازدهی بوده که مبادله این دو ترکیبهای گوناگون سرمایهگذاری را عرضه می کند.از یک طرف،سرمایهگذاران به دنبال بیشینه کردن عایدی خود از سرمایهگذاری هستند و از طرف دیگر، باشرایط عدم اطمینان حاکم بر بازارهای مالی مواجه می باشند که عامل اخیر دستیابی به عواید سرمایهگذاری را با عدم اطمینان مواجه میسازد معمولاًدر اقتصاد و بخصوص در سرمایهگذاری فرض براین است که سرمایهگذاران منطقی عمل میکنند. سرمایهگذاران منطقی، اطمینان را به عدم اطمینان ترجیح میدهند و طبیعی است که دراین حالت میجتوان گفت سرمایهگذاران نسبت به ریسک علاقهای ندارند،به عبارت دقیقجتر سرمایهگذاران ریسکجگریز هستند. یک سرمایهگذار ریسکگریز، کسی است که در ازای قبول ریسک،انتظار دریافت بازده مناسبی دارد.باید توجه داشت که در این حالت پذیرفتن ریسک یک کار غیر منطقی نیست،اگر چه میزان ریسک خیلی زیاد باشد،چون در این حالت انتظار بازده بالایی نیز وجود دارد.در واقع، سرمایهگذاران به طور منطقی نمی توانند انتظار داشته باشندکه بدون قبول ریسک بالا، بازده بالایی کسب کنند. از طرف دیگر تحقیقات انجام شده حاکی از آن است که افراد در تصمیمگیری های خود تحت شرایط ریسک به هیچ وجه به صورت منطقی و عقلایی عمل نمیکنند.
1-3-اهمیت و ضرورت انجام تحقیق
امروزه مبحث سرمایهگذاری به یکی از مهمترین مسائل زندگی انسانها تبدیل شده است. افراد برای اینکه رفاه و آسایش فعلی و آتی خود را بهبود بخشند اقدام به سرمایهگذاری میکنند. وجوهی که سرمایهگذاری میشوند می توانند ناشی ازداراییهای موجود فرد، مبالغ وام گرفته شده یا پسانداز فرد باشد. سرمایهگذاران تلاش میکنند ثروت خود را به بهترین نحو سرمایهگذاری کنند تا هم از عواملی مانند
تورم مصون بمانند و هم ثروت خود را افزایش دهند.
سرمایهگذاری به مفهوم ساده و فراگیر عبارت است از به تعویق انداختن مصرف فعلی برای دستیابی به مصرف بیشتردرآینده(جهانخانی و پارساییان،1376).اغلب اندیشمندان اقتصادی درتحقیقاتشان به این نتیجه دست یافتند که یکی از عوامل موثر بر رشد و توسعه پایدار سرمایهگذاری موثر درکشور است. سرمایهگذاران را میتوان یکی از ارکان اساسی اقتصاد کشورها دانست.تردیدی نیست که افزایش تولید که یکی از نخستین گامهای فرایند توسعه محسوب میگردد مستلزم افزایش سرمایهگذاری خواهد بود و به همین دلیل نظریههایی در علم اقتصاد مطرح است که علت توسعه نیافتگی برخی کشورها را کمبود سرمایه و سرمایهگذاری پنداشته و دور باطل کمبود تولید را ناشی از نبود سرمایهگذاری میداند(نخجوانی،1382و بید گلی و بیگدلو،1385(.
همواره فرصتهای مختلفی برای سرمایهگذاری وجود دارد اما افراد به دنبال بهترین فرصت برای سرمایهگذاری اند،اما کدام یک از این فرصتها بهترینند؟آیا لزوما گزینهای که بیشترین بازدهی را فراهم می سازد مطلوبترین گزینه است یا عوامل دیگری نیز در این زمینه دخیل هستند؟
برای پاسخ به این پرسش ابتدا میبایست مشخص گردد عملکرد یک سرمایهگذاری براساس چه معیارهایی تعیین میشود ارزیابی عملکرد سرمایهگذاریها بر مبنای ریسک و بازده صورت میگیرد و این دو عامل(ریسک و بازده)از هم جدا نیستند. مقصود از بازده پاداشی است که سرمایهگذار از سرمایهگذاری خود به دست میآورد.
تاکنون تحقیقات فراوانی دراکثرحوزههای مرتبط با بازار سرمایه در ایران صورت گرفته،اما آنچه در این بین کمتر مورد توجه قرار گرفته،پرداختن به تحقیقات جدی در خصوص بررسی نگرشهای روانی برتشخیص تعصبات رفتاری و اثرات آن در بورس اوراق بهادار تهران میجباشد.در اکثر کشورها،شناخت فرآیند تصمیمگیری مشارکت کنندگان دربورس،همواره موضوعی مهم برای مشارکتکنندگان و سرمایهگذاران دربازار بوده است.در اکثر این کشورها،محققان تلاشهای قابل توجهی جهت مطالعه و درک رفتار سرمایهگذاری مشارکتکنندگان بازار و به دنبال آن تاثیر این عوامل برقیمت اوراق بهادار داشتهاند، چرا که رفتارهایی که بر تصمیمات سرمایهگذاری مشارکتکنندگان در بازار تاثیر می گذارند از اهمیت ویژه ای برخوردار هستند.
رابطه بین متغیرهای جمعیت شناختی مختلف،عوامل رفتاری و رفتار فردی سرمایهگذاران یکی از بحثهای کشف شده درمسائل اقتصادی مالی و محققان امور مالی کاربردی در سراسر جهان است.در الگوی مالی سنتی در بازار کارآمد که بر اساس فرضیه بازار کارآمد است بر این فرض می باشد که تصمیمگیرندگان به طور کاملا عقلایی رفتار میکنند و همیشه به دنبال بیشینهکردن مطلوبیت مورد انتظار خود هستند. به عبارت دیگر دو پایه اصلی در پارادایم سنتی مالی، عقلانیت کامل عوامل و نتیجهگیری تصمیمگیری های مبتنی بر بیشینهسازی مطلوبیت مورد انتظار است. تا بعد از سال1980برخی از محققان رفتاری فهمیدند بطورکامل پدیده فوقالعادهای از بازار را توضیح دهد هرچند که تصمیمهای سرمایهگذار به طورکامل عقلانی بودند(تیورسکی و کاهنمن، 1979). درحالی که در مالی رفتاری عنوان میشود که برخی پدیدههای مالی را میتوان بابه کارگیری مدلهایی توصیف کرد که در آنها عامل اقتصادی کاملا در نظر گرفته نمیشود. در برخی از مدلهای مالی رفتاری، عوامل رفتاری دارند که بطور کامل عقلایی نیستند.
در برخی مدل ها نیز، عوامل اعتقادات درستی دارند ولیانتخابهایی انجام می دهند که با بیشینه سازی مطلوبیت مورد انتظار سازگار نیست(راعی و فلاح پور،1383،80).
هنگامی که سرمایهگذاران باشرایط نامطمئن روبرو میشوند،به احتمال زیاد درجهت منافع خودبه تصمیمگیرهای مختلف میپردازند،یا ممکن است به دنبال توصیههای سرمایهگذاران حرفهای یاجمعآوری اطلاعات مربوط به سود حاصل از تصمیمگیری سرمایهگذاری بهینه باشند (تیورسکی و کاهنمن، 1979).گرچه سرمایهگذاران حرفهای اطلاعات بیشتری کسب خواهند نمود، اما به دلیل وجود تعصبات سرمایهگذاری بیشتر تصمیمات خود کاملا منطقی نیست،در نتیجه این تعصبات منجر به کاهش بازگشت سرمایهگذاری میگردد (کایداک، 1987) .
هنگامی که مالی رفتاری بین فعالان بازار توسعه یابد،سرمایهگذاران مزایای آن راخواهند دید وآنگاه انتظار میرود که درک نحوه تاثیر ابعاد روانشناختی سرمایهگذار بر پیامدهای سرمایهگذاری،بینشهای جدیدی فراهم سازد. نتیجه مورد انتظار از برقراری ارتباط مناسب با مالی رفتاری برای مدیران و مشاوران،پرتفویی است که یک مشاور میتواند متناسب با اهداف و تمایلات هر سرمایهگذار ایجاد کند.از دیگر فواید این پژوهش،نزدیک کردن مشاوران و سرمایهگذاران به کاربردهای«مالی رفتاری»در مدیریت دارایی است.برای کسانی که نقش روانشناسی در دانش مالی را به عنوان یک عامل اثر گذار بر بازارها یا اوراق بهادار و تصمیمات سرمایهگذاران بدیهی می دانند، قبول وجود تردید در مورد اعتبار « مالی رفتاری» دشوار است. در عین حال هنوز بسیاری از دانشگاهیانوحرفهایهای طرفدار مکتب «مالی کلاسیک » بررسی جنبه های رفتاری انسان و تاثیر آن در تصمیمات مالی را به عنوان یک شاخه مستقل مطالعاتی باور ندارند. در طرف مقابل، طرفداران دانش« مالی رفتاری»اعتقاد راسخی دارند که آگاهی از”تمایلات روانشناختی “در عرصه سرمایهگذاری،کاملاً ضروری و نیازمند توسعه جدی دامنه مطالعاتی است (پمپین،1383؛ ترجمه بدری). بنابراین ما در این تحقیق میتوانیم به درک سابقه و تاثیر آنچه که باعث تعصبات سرمایهگذاری شده است بپردازیم.
1-4-اهداف مشخص تحقیق (شامل اهداف کلی، ویژه و کاربردی)
1-4-1-اهداف کلی
هدف اصلی
1-بررسی ریسک و بازده سرمایهگذاریهای جایگزین در ایران
2-رتبه بندی بازارها بر اساس ملاک بازدهی سرمایهگذاری ها
1-4-2-اهداف فرعی
- بررسی رابطه ریسک در سرمایهگذاری سهام با بازده سرمایهگذاری.
- بررسی رابطه ریسک در سرمایهگذاری طلا با بازده سرمایهگذاری.
- بررسی رابطه ریسک در سرمایهگذاری ارز با بازده سرمایهگذاری.
- کدامیک از دارایی های ارز وطلا وسهام پوشش مناسبی در مقابل تورم دارند.
1-4-3- اهداف کاربردی
شناسایی ابزار جایگزین دارایی طلا، ارز و سهام برای مقابله تورم در اقتصاد ایران
1-5-فرضیه ها
- بین ریسک در سرمایهگذاری سهام و بازده سرمایهگذاری رابطه مثبت و معنیداری وجود دارد.
- بین ریسک در سرمایهگذاری طلا و بازده سرمایهگذاری رابطه مثبت و معنیداری وجود دارد.
- بین ریسک در سرمایهگذاری ارز و بازده سرمایهگذاری رابطه مثبت و معنیداری وجود دارد.
1-6-حدود(دامنه تحقیق)به لحاظ قلمرو مکانی و زمانی
پژوهش حاضر به بررسی وضعیت ریسک و بازدهی فرصتهای سرمایهگذاری در سه دارایی طلا،ارز و سهام در کشورایران با استفاده از دادههای ماهانه دور 1392-1370منتشر شده توسط بانک مرکزی جمهوری اسلامی و همچنین سازمان بورس اوراق بهادارمی باشد.همچنین در این پژوهش از مدلهای تلاطم شرطی خانواده ARCH و مدل قیمت گذاری داراییهای سرمایه ای(CAPM) بهرهگیری میشود.
1-7-واژه های کلیدی(اصطلاحات)
1-بازده
2-ریسک
3-مدل قیمتگذاری دارایی سرمایه ای
4-مدل ناهمسانی واریانس شرطی
تعاریف عملیاتی:
1-بازدهی:بازدهی پاداشی است که سرمایهگذار به دلیل به تعویق انداختن مصرف خود در دوره حاضر به منظور دست یافتن به مصرف بیشتر در دوره بعد(سرمایهگذاری) بدست می آورد.
2-ریسک:به مفهوم هرگونه نوسان احتمالی در بازدهی آتی یا هرگونه نوسان احتمالی منفی در بازدهی آینده تعریف می شود.
3-مدل قیمتگذاری دارایی سرمایهای(CAPM):اگر به فرض Ri بازدهی داراییi ام بوده وRFبازدهی سپردههای بانکی باشد و همچنین P0 نرخ تورم باشد می توان این مدل را به شکل زیر نوشت:
نرخ رشد سطح عمومی قیمتها( تورم) را نشان میدهد. در اینجا، βi معروف به بتای تورم است. اگر بتا برابر و یا بزرگتر از 1 باشد، نشان میدهد که به ازای یک افزایش معین در تورم، بازدهی دارایی i با سرعت بیشتری رشد کرده است و توانسته تغییرات تورم را به طور کامل پوشش دهد.
4- مدل ناهمسانی واریانس شرطی خانواده ARCH
مدل ناهمسانی واریانس اتوگرسیو(ARCH) که اولین بار توسط (انگل، 1982) مطرح شد و بعدها توسط بولرسو(1986) به مدلهای (ARCH) تعمیم داده شد، عمومیترین روش برای مدلسازی نوسانات و تغییرپذیری داده های سری زمانی مالی با فراوانی زیاد می باشد.
این فرایندها دارای میانگین صفر هستند و به طور دنبالهای ناهمبستهاند و واریانس شرطی( روی اطلاعات مربوط به گذشته) ناثابتی داشته، در حالیکه واریانس غیرشرطی ثابتی دارد.