بازاریابی سبز فرایندی اجتماعی است که افراد و گروهها از طریق فرایند مبادله محصولات و ارزش آنها، نیاز و خواسته خود را از طریق یک روش اخلاقی که اثرات منفی بر محیط زیست را حداقل کند برآورده میکنند. به عبارتی دیگر به گفته پولانسکی (1994) بازاریابی سبز شامل تمام فعالیتهایی است که برای ایجاد و تسهیل مبادلات به منظور ارضای نیازها و خواستههای بشری طراحی میشود به طوری که این ارضاء نیازها و خواستهها با حداقل اثرات مضر و مخرب روی محیط زیست باشند. به ندرت فعالیتهای زیست محیطی در همه معیارهای شرکتها جای میگیرد. علاوه بر این بسیاری از شرکتها معیارهای سنتی کسب و کار را برای ارزیابی موفقیت نوآوریهای سبز به کار میبرند. هر شرکت، استراتژی بازاریابی مخصوص خود را دارد.
امروزه بازاریابی سبز بیشتر به عنوان یك مفهوم عمومی مطرح میشود. بازاریابی سبز به توسعه و بهبود قیمتگذاری، ترفیع و توزیع محصولاتی اطلاق میشود كه به محیط زیست آسیب نمیرسانند. سالمون و استوارت بازاریابی سبز را یك استراتژی بازاریابی میدانند كه از طریق ایجاد مزایای قابل تشخیص محیطی بر اساس آنچه كه مشتری انتظار آن را دارد از محیط حمایت میكند.
روند بلندمدت گذشته، نشان دهنده سلطه روزافزون مردم بر طبیعت بوده است؛ ولی به تازگی مردم به محدودیت منابع طبیعی پی بردهاند. حفاظت از محیط زیست مسئلهای اخلاقی پنداشته میشود و آسیب به آن، عواقب بسیار نامطلوبی برای انسانها دارد. البته تا زمانی كه مصرف وجود دارد، آلودگی نیز وجود خواهد داشت، ولی میتوان آن را در حد قابل قبول و مجازی نگه داشت. در طول دهههای گذشته آگاهی زیست محیطی مصرفکنندگان افزایش قابل ملاحظهای در جهان یافته و این گروه خواستار كالاهایی هستند كه به اصطلاح دوستدار طبیعت نامیده میشوند. دلیل این افزایش آگاهی را عواملی چون افزایش فعالیت گروههای سبز، قانونگذاری در ابعاد ملّی و بینالمللی و تأثیر فاجعههای صنعتی بر نظرهای عموم مردم دانستهاند. بازاریابان محیط زیست را در بسیاری از فعالیتهای بازاریابی مدنظر قرار دادهاند. در این بین میتوان به طراحی محصول، بستهبندی آن و قیمتگذاری بر اساس سازگاری با محیط زیست اشاره كرد.
با توجه به اهمیت روزافزون بازاریابی سبز شرکتها به اتخاذ استراتژیهای بازاریابی سبز روی آوردهاند و برای عملی کردن این استراتژیها باید به زیرساختهای لازم و عوامل تأثیرگذار بر آن توجه زیادی نمایند که از جمله آن عوامل منابع و قابلیتهای سازمان است؛ از این رو در این پژوهش به بررسی تأثیر قابلیتها و منابع سازمانی برای اتخاذ استراتژیهای بازاریابی سبز پرداخته میشود. بدین منظور در این فصل از پژوهش به بیان کلیاتی از پژوهش پرداخته میشود بدین شکل که در ابتدا بیان مسئله و ضرورت انجام تحقیق شرح داده میشود، سپس اهداف، متغیرها، فرضیات، قلمرو پژوهش، جامعه و نمونه آماری و کاربردهای متصور از پژوهش، روشهای گردآوری اطلاعات و روشهای تجزیه تحلیل اطلاعات بیان میگردد و در پایان اصطلاحات کلیدی پژوهش تعریف میگردند.
1-2-بیان مسئله
«گراهام» و «کترا» معتقدند حمایت از محیط خارجی اختیاری نبوده بلکه یک بخش مهم از فرایند کسب و کار به حساب میآید (کترا و گراهام، 2002).
بیتوجهی بنگاه به ذینفعهای خارجی سبب بروز مشکلاتی برای مصرفکننده کالای آن بنگاه میشود (امینی، 1379).در ضمن اصول اخلاقی در کسب و کار نیز حکم میکند که شرکتها مطلع باشند که فعالیتهایشان چگونه منافع دیگران را تحت تأثیر قرار میدهد (زیگموند و دامیکو، 2001). اینکه مسئولیت اجتماعی صرفاً مسائل محیطی را در برمیگیرد سادهانگاری است چرا که این تعهد تأثیر بسزایی روی
آمیختههای بازاریابی داشته و موجب جرح و تعدیل آنها میشود. باوی و سیل ابزارهای لازم قابل استفاده در مسئولیت اجتماعی را بستهبندی، تبلیغات، فروش شخصی و خدمات میداند که بازاریاب باید با توجه به عامل بالقوه سود و رفاه جامعه آمیخته را تعیین کند (باوی و سیل، 1992).
ﺟﺎﻣﻌﻪ در ﺣﺎل ﭘﻴﺸﺮﻓﺖ است و ﺗﻮﺟﻪ روزاﻓﺰون ﺑﻪ ﻣﺤﻴﻂ زﻳﺴﺖ ﺑﺎﻋﺚ ﺷﺪه اﺳﺖ ﻛﻪ تعداد بسیار زﻳﺎدی از شرکتها ﺑﻪ ﻣﻔﺎﻫﻴﻢ ﺳﺒﺰ ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﻣﻨﺒﻊ اﺻﻠﻲ تغییر استراتژیک ﺗﻮﺟﻪ ﻛﻨﻨﺪ. بازاریابی سنتی ﺑﻴﺶ از ﺣﺪ ﺑﺮ خواستههای ﻣﺸﺘﺮﻳﺎن تأکید میکند و رﻓﺎه اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ و ﻣﺴﺎﺋﻞ ﻣﺤﻴﻂ زﻳﺴﺘﻲ را ﺑﻪ ﺣﺴﺎب نمیآورد. اﻳﻦ ﻣﺴﺌﻠﻪ در ﺗﻤﺎم اﺑﻌﺎد سازمانها وارد ﺷﺪه و ﺑﺎزارﻳﺎﺑﻲ را ﻧﻴﺰ ﺗﺤﺖ تأثیر ﻗﺮار داده و ﻣﻨﺠﺮ ﺑﻪ ﭘﻴﺪاﻳﺶ ﻣﻔﻬﻮم ﺑﺎزارﻳﺎﺑﻲ ﺳﺒﺰ ﺷﺪه اﺳﺖ (افسردگان و همکاران، 1390).
توسعه استراتژیهای بازاریابی سبز برای ایجاد روابط بلندمدت میان عرضهکنندگان و مصرفکنندگان ضروری است نه به خاطر اینکه خریداران خواهان محصولات و خدمات سبز هستند بلکه به دلیل کمک به بهرهوری عملیاتی و محیط زیستی شرکت (فراج و همكاران، 2013).
تعداد کمی از شرکتها دریافتهاند که سبز بودن مزیتهای استراتژیک به همراه دارد (دعایی و همکاران، 1385).
با توجه به اینکه مسائل محیطی و اجتماعی امروزه برای مشتریان اهمیت بالایی دارد رعایت مسائل زیست محیطی در فعالیتهای بازاریابی باعث ایجاد مزیت رقابتی برای شرکت خواهد شد و از این طریق شرکت میتواند به ایجاد یک پایگاه خوب در بازار دست یابد. مسئله حفظ محیط زیست باعث شده است که مصرفکنندگان درباره محصولاتی که میخرند بازاندیشی کنند. امروزه بسیاری از مصرفکنندگان این آمادگی را دارند که برای حمایت واقعی از محیط زیست برای محصولاتی که استانداردهای محیطی را رعایت میکنند مبلغ بیشتری پرداخت کنند (کاتلر و آرمسترانگ، 1999).
در این میان رشد طبقات میانی جامعه در سطح جهان و همزمان با آن افزایش درآمد قابل هزینه و وقت آزاد، جهانگردی را به بزرگترین فعالیت منفعت آفرین بدل کرده است.
گردشگری یكی از مهمترین صنایع حال حاضر در جهان محسوب میشود و مسافرت افراد از اقوام با فرهنگهای متفاوت به مکانهای گوناگون یكی از مسائلی است كه هم ازنقطهنظر حفظ محیط زیست برای رضایت مسافران و هم از نظر حفظ محیط زیست برای ساكنان منطقه اهمیت وافر مییابد؛ بنابراین بر برند و تصویر شرکتهای متولی گردشگری از جمله هتلها بسیار تأثیرگذار است.
متأسفانه اکثر مردم معتقدند که بازاریابی سبز منحصراً به ترفیع یا تبلیغ محصولات با ویژگیهای محیطی اشاره دارد. کلماتی مانند بدون فسفات، قابل بازیافت و سازگار با لایه ازون مواردی هستند که اغلب مصرفکنندگان آنها را با بازاریابی سبز مرتبط میدانند. در حالی که این کلمات فقط نشانههایی از بازاریابی سبز هستند. به طور کلی بازاریابی سبز مفهوم بسیار وسیعتری است که میتواند در کالاهای مصرفی، صنعتی و یا حتی خدمات اعمال شود. در واقع بازاریابی سبز به توسعه و بهبود قیمتگذاری، ترفیع و توزیع محصولاتی اطلاق میشود که به محیط آسیب نمیرسانند (پراید و فیرل، 1995).
از اینرو شرکتهای فعال در این صنعت با علم به اهمیت بازاریابی سبز باید به دنبال بهرهگیری از استراتژیهای بازاریابی سبز باشند. اما چالش پیش رو این است كه تحقق و دستیابی به استراتژیهای سبز وابسته به چه عواملی میباشد. به نظر میرسد اولین موضوع که پشتیبان تحقق استراتژیهای سازمانی است قابلیتها و منابع سازمان است. از این رو در این پژوهش منابع و قابلیتهای سازمان به عنوان یکی از پیشزمینههای تحقق استراتژیهای سبز مورد تحقیق قرار میگیرد.
شرکتهایی از این دست چه تعهد منابع و قابلیتهایی برای دستیابی به این دست استراتژیها دارند؟ آیا منابع فیزیكی، مالی و منابع تجربی آنها امكان دستیابی به استراتژیهای بازاریابی را به آنها میدهد؟ آیا چشمانداز مشتركی برای تحقق این استراتژیها در شركت وجود دارد ؟آیا این شرکتها دارای تکنولوژیهایی برای دستیابی به این استراتژیها هستند؟ و آیا روابط میان سازمانیشان امكان تحقق استراتژیها را به آنها میدهد؟ تدوین استراتژیهای یك سازمان تحت تأثیر رویههای داخلی و خارجی قرار میگیرد بنابراین به شدت نیاز است این نیروها سنجش و در تحقق استراتژیهای بازاریابی محیطی لحاظ شوند. میتوان گفت که راه برگشتی به سمت تولید محصولات و ارائه مخرب برای محیط زیست وجود ندارد و رفته رفته فشارهای دولتی، رقابتی و تغییر نگرش مشتریان، شرکتها را ملزم به پیروی و به کارگیری رویکرد بازاریابی سبز میکند. شرکتها باید با مهندسی مجدد در فرآیندهای تولیدی و طراحی کالا و خدمات جایگاه خود را در موقعیت رقابتی تحکیم بخشند، در غیر این صورت از قطار سبز باز خواهند ماند. بنابراین در این پژوهش سؤال محوری این است كه آیا قابلیتها و منابع سازمانی دستیابی به استراتژیهای محیطی را در هتلها تحت تأثیر قرار میدهد؟
1-3-اهمیت موضوع
این روزها چنین به نظر میرسد که هر محصول و خدمتی علت اجتماعی خاصی دارد. در حال حاضر بازاریابی بر اساس ملاحظات اجتماعی و محیطی یکی از مهمترین فعالیتهای شرکتها شده است (کاتلر و آرمسترانگ، 1999). یکی از حیطههای بازرگانی که در مسائل محیطی بحث زیادی را در مطبوعات به خود اختصاص داده بازاریابی سبز است. به نظر میرسد تمامی مصرفکنندگان چه فردی و چه صنعتی در مورد محیط زیست آگاهتر و علاقمندتر شدهاند.
امروزه شرکتها و سازمانها مجبورند به خاطر ارضای نیازهای مشتریان و عمل به مسئولیت اجتماعی و حمایت از حقوق مصرفکنندگان، مسائل مربوط به حفظ محیط زیست را در فعالیتهای خود جای دهند. هنگامی که یک شرکت در تولید محصولاتش ملاحظات زیست محیطی را مد نظر قرار میدهد، شرکتهای دیگر بایستی استراتژیهای خود را در تولید محصولاتشان تغییر دهند و تدابیری را در راستای سبز شدن اتخاذ کنند زیرا در غیر این صورت سهم بازارشان را از دست خواهند داد. در کشورهای مختلف دولتها برای حفظ محیط زیست سالم از راههای مختلف استفاده میکنند (کاتلر و آرمسترانگ، 1999).
با توجه به آلودهتر شدن محیط زیست، شرکتها بایستی برای جلوگیری از این امر در راستای نهضت سبز و بازاریابی سبز گام بردارند. آلودگی محیط زیست باعث شده است که فشارهای اجتماعی از جانب مصرفکنندگان، خطمشیهای دولت و شرکتها را به سوی سبز شدن تغییر جهت دهند (کتاب و هلسن، 2004). اولین دلیل و یا به عبارت دیگر مهمترین دلیل، عامل هزینه است. بدین معنی که سبز بودن میتواند به کارایی بیشتر منافع و صرفهجوییهای مالی منجر شود؛ یعنی اینکه از ورودی کمتری استفاده میشود و بنابراین زباله کمتر خواهد بود و آلودگی کاهش خواهد یافت (پلونسکی و رزنبرگر، 2001).
دومین عامل درونی، فلسفه شرکت است. زمانی که شرکتها به اهداف محیطی همانند دیگر اهداف شرکت اهمیت میدهند و مسائل محیطی را در فلسفه شرکت میگنجانند، بحث سبز بودن با استراتژیهای شرکت گره میخورد و سپس آن را با فعالیتهای تاکتیکیاش در هم میآمیزد.
سومین عامل درونی، ایجاد موضع رقابتی در بازار است. شرکتهایی که مسائل محیطی را در فرایندهای بازاریابی و تولید محصول در نظر دارند نسبت به رقبا موضع رقابتی برای خود ایجاد میکنند. پس میتوان گفت رعایت اصول بازاریابی سبز باعث میشود که مصرفکنندگان دید بهتری نسبت به شرکت داشته باشند (کاتلر، 1999).
امروزه محیط زیست به طور فزایندهای به مسئلهای حیاتی و بسیار مهم برای همه اقشار مردم چه در جایگاه مشتری و چه در جایگاه تولیدکننده تبدیل شده است. با افزایش قیمت انرژی و نگرانیها در مورد تغییرات آب و هوا، اهمیت توجه به منابع بیش از پیش احساس میشود. افزایش نگرانیهای اجتماعی و آگاهیهای عمومی نسبت به سلامت و حفاظت از محیط زیست منجر به این شده است که مصرفکنندگان در خریدهای خود مسائل زیست محیطی را مدنظر قرار دهند. امروزه گردشگری به عنوان یکی از بزرگترین قطبهای اقتصاد جهانی مطرح است. جابهجایی حجم انبوهی از مسافران با فرهنگها و بینشهای متفاوت در بین کشورها و شهرهای مختلف به عنوان یک عامل تأثیرگذار بر استراتژیهای بازاریابی سبز برای کشورها مطرح است؛ بنابراین استفاده از قابلیتها و منابع سازمان برای تحقق استراتژیهای بازاریابی سبز حائز اهمیت میباشد.
1-4-هدف (های) پژوهش
1-4-1- هدف اصلی
بررسی تأثیر قابلیتها و منابع سازمانی در تحقق استراتژیهای بازاریابی محیطی.
1-4-2-اهداف فرعی
- بررسی تأثیر منابع فیزیکی سازمان در تحقق استراتژیهای بازاریابی محیطی.
- بررسی تأثیر منابع مالی سازمان در تحقق استراتژیهای بازاریابی محیطی.
- بررسی تأثیر منابع تجربی در تحقق استراتژیهای بازاریابی محیطی.
- بررسی تأثیر چشمانداز مشترک در تحقق استراتژیهای بازاریابی محیطی.
- بررسی تأثیر ایجاد روابط در تحقق استراتژیهای بازاریابی محیطی.
- بررسی تأثیر تکنولوژی سازمان در تحقق استراتژیهای بازاریابی محیطی.
1-5- متغیرهای پژوهش
متغیر از نظر لغوی به معنی چیزی است که تغییر میکند، اما در فعالیتهای تحقیقی، متغیر ویژگیهایی دارد که باید مورد مطالعه قرار گیرند و تعریف عینی آن، عبارت است از: ویژگیها و خصایصی که مقادیر مختلفی را قبول میکند و یا ارزشهای مختلفی را میتوان به آنها نسبت داد (حسن زاده، 1388: 119).
1-5-1- متغیر مستقل
این متغیرها نقش علت را بر عهده دارند و بر متغیرهای دیگر تأثیر میگذارند، منشأ بروز پدیدهها میشوند و محقق معمولاً در جستجوی رابطه بین دو عامل یا متغیر است و تشخیص تأثیر متغیر مستقل و میزان آن از اهداف عمده تحقیق محسوب میشود (حافظ نیا، 1382: 44).
در این پژوهش منابع سازمان با مؤلفههای منابع فیزیکی، مالی و تجربی، همچنین قابلیتهای سازمان با مؤلفههای چشمانداز، روابط و تکنولوژی سازمان به عنوان متغیرهای مستقل عمل میکنند.
1-5-2- متغیر وابسته
متغیر وابسته، متغیری است که مشاهده یا اندازهگیری میشود تا تأثیر متغیر مستقل بر آن معلوم و مشخص شود. به عبارت دیگر، متغیر وابسته، متغیری است که تحت تأثیر متغیر مستقل قرار میگیرد (دلاور، 1385: 87).
در این پژوهش میزان تحقق استراتژیهای بازاریابی سبز به عنوان متغیر وابسته عمل میکند.